ما در شب تاریخ تا صبح آزادی بیداریم

Dec 29, 2009

جنبش سبز به كجا مى خواهد برود؟ تأملاتى پيرامون استراتژى و تاكتيك ها

اکبر گنجی
اشاره: جنبش سبز طى هفت ماه اخير دستاوردهاى خوبى داشته است: اين جنبش تجلى بخشى از نارضايتى نهفته در جامعه ى ايران است.
اين جنبش از طريق هويت سازى، افراد را با يكديگر پيوند داده است. اين جنبش از طريق نماد سبزش، نگاه بسيارى را در سراسر جهان به خود معطوف كرده است. اين جنبش از طريق حضور در مجامع عمومى خود را تثبيت كرده است.
اين جنبش نشان داد كه مى توان بدون دخالت خارجى و استمداد از بيگانگان، گذار به رژيم دموكراتيك ملتزم به حقوق بشر را ممكن ساخت.
حفظ تماميت ارضى ايران يكى از مهمترين اصول جنبش سبز است. تقلب بزرگ انتخاباتى مردم را به خيابان ها كشاند. "رأى من چه شد" شعارى دو سويه بود: اعتراض به رئيس جمهور تقلبى از يك سو، و مطالبه ى انتخابات آزاد از سوى ديگر. به همين جهت اعتراض اوليه معطوف به مقابله ى با محمود احمدى نژاد بود.
حمايت بى دريغ آيت الله على خامنه اى از محمود احمدى نژاد و صدور فرمان سركوب مردم از سوى او، نزاع با احمدى نژاد را به نزاع و رويارويى سبزها با على خامنه اى تبديل كرد. على خامنه اى بيشترين نقش را در تعويض محل نزاع بازى كرد. در عين اذعان به اين دستاوردها، جنبش دموكرسى خواهى بدون چشم اندازى از آينده و روشن كردن ترجيحات و مطالبات، گرفتار روزمره گى خواهد شد. چرخش هاى ۱۸۰ درجه اى از يك سو به سوى ديگر، راهبر به مقصود نيست. يك روز مسأله اين بود كه با عمل وداع كرده بوديم. از هر نوع حركت جمعى مردمى، به دليل عدم كنترل و روشن نبودن پيامدها، مى هراسيديم. اما امروز مسأله اين است كه چهره هاى شاخص جنبش سبز و بسيارى از روشنفكران خود را به عمل جمعى پوپوليستى (تظاهرات اعتراضى خيابانى) سپرده اند.
خيابان به عنوان خيابان هدف نيست، اما گويى براى گروهى خود خيابان به هدف تبديل شده است. بدون بسيج اجتماعى نمى توان به موازنه ى قواى دولت و جامعه دست يافت. اما بدون تعيين استراتژى، تاكتيك ها، شعارها و اهداف؛ كار جنبش دشوار خواهد شد.
اين نكته معلوم است كه هر نوع برنامه اى، گروهى را ناراضى خواهد كرد. آنان كه اهداف، شعارها، تاكتيك ها را نپسندند؛ به دليل تفاوت نظر در خصوص راهبردها و شعارها، چهره هاى شاخص جنبش سبز را به خودى و غير خودى كردن متهم خواهند كرد. اما مگر مى شود جنبش اجتماعى آزاديخواهى براى گذار به نظام دموكراتيك ملتزم به حقوق بشر را بدون برنامه پيش برد؟
همان طور كه همه ى افراد و گروه ها حق دارند در اين خصوص نظرورزى كنند، چهره هاى شاخص اين جنبش هم حق دارند نظرات خود را بيان نمايند. ممكن است نظرات چهره هاى شاخص جنبش به مذاق برخى خوش نيايد، يا ممكن است اظهار برخى مواضع باعث جدا شدن برخى از همراهى شود، اين واقعيات را نمى توان توجيه كافى براى فقدان برنامه و روشن نبودن نقشه ى راه قلمداد كرد.
برنامه طرحى انتزاعى نيست كه بتوان مستقل از واقعيت بدان انديشيد. برنامه، در چارچوب شرايط مشخص تدوين مى شود. اگر چه تاريخ و جامعه را انسان ها آفريده اند، اما همان تاريخى كه انسان ها آفريده اند، ساختارهايى ايجاد كرده است كه هر نوع كنشى در محدوده هاى آن صورت مى گيرد. اگر دموكراسى محصول موازنه ى قوا بين دولت و جامعه است، كه هست، بنابراين فهم دقيق موازنه ى قوا بين دولت و مخالفان، بخش مهمى از طراحى راهبرد و مطالبات است. هدف يادداشت حاضر، برجسته سازى برخى واقعياتى است كه چهره هاى شاخص جنبش سبز در برساختن استراتژى، تاكتيك ها و شعارها بايد به بدانها توجه كنند:
يكم- استقلال مالى دولت از جامعه: درآمدهاى نفتى چنين امكانى براى رژيم فراهم آورده است. در چهار سال گذشته (۱۳۸۷- ۱۳۸۴) ۲۸۰ ميليارد دلار درآمد نفتى كشور بوده است. اين ظرفيت عظيم را به هيچ وجه نبايد ناديده گرفت.
دوم- سازمان سركوب: سلطان سازمان هاى نظامى-امنيتى-اطلاعاتى (سپاه پاسداران، بسيج، نيروى انتظامى، وزارت اطلاعات) در اختيار دارد كه "مى تواند" از آنها براى سركوب جنبش استفاده كند. استقلال مالى به دولت امكان داده است كه سازمان سركوب را به شدت گسترش دهد.
سوم- اراده ى ماندن:اراده ى ماندن در قدرت در على خامنه اى بسيار بالاست. علل متعددى در اين وضعيت دخيل است. يكى از آن علل به قرار زير است: با توجه به وابستگى شاه به دولت هاى غربى، براى او و نيروهاى سركوبگرش اين "امكان" وجود داشت كه به كشورهاى زيادى بگريزند، اما اين امكان براى على خامنه اى و مريدانش وجود ندارد.
چهارم- انحصار رسانه اى: على خامنه اى در شرايطى كه جنبش سبز را از هر رسانه اى محروم كرده است، تمامى رسانه ها (صدا و سيما، روزنامه ها، خبرگزارى ها، و...) را به انحصار خود در آورده است. اين وضعيت كاملاً نابرابر، امكان فراخى براى كنترل افكار عمومى در اختيار رژيم قرار داده است. در عين حال بايد به اين پرسش هم پاسخ گفت: چه كسى در جامعه هژمونى دارد؟ رژيم يا مخالفان؟ مى دانيم كه شايعه در جامعه ى ايران يكى از قوى ترين رسانه هاست كه نبايد در تحليل شرايط كشور ناديده گرفته شود. از سوى ديگر، سايت هاى اينترنتى، تلويزيون هاى ماهواره اى و راديوهاى غير ايرانى وجود دارد كه تا حد امكان اطلاع رسانى مى كنند.
پنجم- استفاده ى ابزارى از دين: آيت الله خمينى و كل دستگاه روحانيت، رژيم شاه را رژيمى ضد دين قلمداد مى كردند. درست است كه دين گريزى يكى از پيامدهاى سه دهه حكومت دينى در ايران بوده است، اما نبايد فراموش كرد كه اكثريت مردم ايران همچنان ديندارند. به همين دليل دستگاه تبليغاتى -ايدئولوژيك سلطان (روحانيت دربارى، منابر نماز جمعه، منابر مساجد، راديو و تلويزيون، روزنامه هاى دولتى، خبرگزارى هاى دولتى، و...) كوشش كرده و مى كنند تا جنبش سبز را جنبشى ضد دينى قلمداد كنند.
اين جنبش، جنبشى دينى (به دنبال مطالبات دينى- مذهبى و رويارويى با بى دينان) نيست، بلكه جنبشى دموكراتيك (به دنبال مطالبات دموكراتيك و با مشاركت فاعلان و بازيگران متفاوت) است. اما پشتيبانى و مشاركت مراجع تقليد (آيت الله منتظرى، آيت الله صانعى، آيت الله موسوى اردبيلى، آيت الله بيات) از آن، روحانى بودن برخى از چهره هاى شاخص (مهدى كروبى، محمد خاتمى) آن، و متدين بودن مير حسين موسوى و بسيارى از زندانيان؛ تبديل شكاف بسيار ضعيف دينداران - بى دينان به شكاف اصلى را بسيار دشوار كرده است. همه ى فاعلان جنبش سبز بايد به دقت تمام توجه داشته باشند كه سخنانى بر زبان نرانند كه شكاف دينداران- بى دينان را جايگزين شكاف اصلى ديكتاتورى- دموكراسى سازد.
نكته ى ديگرى را هم نبايد ناديده گرفت. هيچ كس خدا نيست. هيچ كس مسئول دين نيست. هيچ كسی نمى تواند ديگرى را ديندار يا بى دين بخواند. تاريخ دين بهترين شاهد مدعاى ماست: بى دين خواندن ابن عربى، ملاصدرا، بوعلى سينا، مولوى، حلاج و دهها عارف و فيلسوف ديگر در جهان اسلام حاكى از آن است كه نبايد به اين گونه مدعيات عنايت كرد. همين اتفاق در تاريخ مسيحيت و دين يهود هم روى داده است."پشمينه پوشان تند خو" و "ريا كار" كه در خلوت كارى مى كنند و در محراب و منبر كارى ديگر، خود را علمدار ديندارى و بى دينى قلمداد مى كنند. پاسخ حافظ به آنها صريح بود: "آتش زهد و ريا خرمن دين خواهد سوخت".
ششم- استفاده ى ابزارى از احساسات ملى گرايانه: رژيم شاه رژيمى آمريكايى به شمار مى رفت، اما رژيم جمهورى اسلامى، رژيمى ضد آمريكايى به شمار مى رود. در نزاع بر سر مسأله ى هسته اى، جهان غرب به رهبرى آمريكا سياست دوگانه (دبل استاندارد) ى در رابطه ى با ايران و ديگر كشورهاى منطقه ى خاورميانه در پيش گرفته است. در حالى كه برخى از كشورهاى همسايه و منطقه (اسرائيل، هند، پاكستان، قزاقستان، روسيه) داراى بمب اتمى هستند، جهان غرب به دنبال آن است كه ايران غنى سازى اورانيوم در داخل كشور را تعطيل سازد. رژيم با علم كردن اين سياست دوگانه ى غير قابل دفاع، تبليغات خود را به اين جهت سوق داده است كه غربيان مخالف استفاده ى علمى- پزشكى ايران از انرژى هسته اى هستند. بدين ترتيب رژيم مى تواند با افزايش تنش با جهان غرب،اجماعى حول خود پديد آورد.تكنولوژى هسته اى حق مردم ايران است. اما سلطان با تبديل مسأله ى هسته اى به مسأله ى اصلى، به دنبال آن است كه توجه ايرانيان و جهانيان را از نقض حقوق اساسى مردم ايران منحرف سازد. شعار "جمهورى ايرانى"، از اين منظر، نوعى واكنش به سوء استفاده ى دولت از احساسات ملى گرايانه ايرانيان مى تواند به شمار رود.
هفتم- ترس و یاس: على خامنه اى و مريدان منفعت برش، از طريق ارعاب مى كوشند بر جنبش سبز فائق شوند. زندان و شكنجه و كشتار مهمترين شيوه ى آنان در رويارويى با جنبش سبز است. آنها به هيچ وجه به جنبش سبز مجوز برگزارى يك تجمع قانونى را نمى دهند. از سوى ديگر، با تكرار دائمى اين سخن كه ۱۳ ميليون رأى دهنده ى به مهندس موسوى به شدت ريزش كرده و به دويست- سيصد و حداكثر چند هزار نفر تقليل يافته اند، مى كوشند تا عاملان و فاعلان جنبش سبز را نااميد سازند.
هشتم- استراتژى و تاكتيك: از نظر منطقى، خوب(درست) و بد(نادرست) استراتژى و تاكتيك، محصور به چهار رابطه است: ۱- استراتژى خوب، تاكتيك خوب. ۲- استراتژى خوب، تاكتيك بد. ۳- استراتژى بد، تاكتيك خوب. ۴- استراتژى بد، تاكتيك بد.
توجه به اين روابط بسيار مهم است. به عنوان نمونه، دفاع از آيت الله خمينى، الگو قرار دادن آرا و افكار او به عنوان مقتداى جنبش سبز (سيد محمد خاتمى: "بزرگترين متفكر اصلاح طلب امام خمينى است")، استراتژيك است يا تاكتيكى؟
سنگر گرفتن در پشت آيت الله خمينى پيامدهايى دارد كه نمى توان آنها را ناديده گرفت. وقتى چهره هاى شاخص جنبش سبز خود را پيروان واقعى آيت الله خمينى معرفى مى كنند و زمامداران كنونى را مخالفان آيت الله خمينى قلمداد مى كنند، خود و جنبش سبز را وارد گفتمانى مى كنند كه رهايى از آن بسيار دشوار است. به تعبير ديگر، نزاع بر سر شكاف اصلى (ديكتاتورى و دموكراسى)، به نزاع مدافعان و مخالفان آيت الله خمينى فرو كاسته مى شود. اينان به اين سخن آيت الله خمينى استناد مى جويند كه: "ميزان رأى ملت است"[۱]، آنان هم به اين سخن آيت الله خمينى استناد مى جويند كه: "پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا كشور آسيبى نبيند". آنان سخنان بى شمارى از آيت الله خمينى، خصوصاً دوران پس از انقلاب، نقل خواهند كرد تا نشان دهند چهره هاى شاخص جنبش سبز دروغ مى گويند كه پيرو خط امام اند.
چهره هاى شاخص جنبش سبز كه در شرايط سركوبگرانه ى داخل كشور در حال مبارزه اند، و مى دانند كه رژيم به دنبال كوچكترين بهانه براى حذف و نابودى آنهاست، شايد چاره اى جز توسل به آيت الله خمينى نداشته باشند. اما، داستان پاره كردن عكس آيت الله خمينى، نشان دادن آن از سيماى جمهورى اسلامى، هياهو به راه انداختن پيرامون آن و برپايى تظاهرات سراسرى در كل كشور؛ محدوديت هاى اين گفتمان را نشان داد. وقايع اخير نشان داد كه در اينجا با استراتژى و تاكتيك بد مواجه شده ايم. تجربه ى مبارزات آيت الله منتظرى بهترين شاهد مدعاى ماست. ايشان هيچ گاه خود را در چنبره ى گفتمان آيت الله خمينى زندانى نكرد. نه تنها آيت الله خمينى را الگوى آزاديخواهى معرفى نكرد، بلكه در برابر فرامين ناقض حقوق بشر او ايستاد. جايگاه بى نظير آيت الله منتظرى در ميان دموكراسى خواهان و مدافعان حقوق بشر نشان دهنده ى آن است كه آن چه مهم است، تسخير دولت نيست، مهم دفاع از حقوق اساسى مردم، ايستادن در برابر خودكامگى و قدرتمند كردن مردم از طريق سازمان يابى است. اين آن چيزى است كه اگر همه ى نخبگان بدان تن دهند، مردم و جامعه را قدرتمند خواهد كرد.
انتخاب گفتمان حسينى- يزيدى، استراتژى بسيار خطرناكى است. امام حسين مهمترين نماد مبارزه ى خونين تاريخ شيعيان است. شيعيان هر گاه خواسته اند با حكومتى در عمل درگير شوند و آن را به زير كشند(سرنگون سازند)، به اين منبع عظيم ظلم ستيزى و عدالت طلبى پناه برده اند. اين گفتمان در ايجاد انقلاب ۱۳۵۷ نقش اساسى داشت. على شريعتى مى گفت: همه ى روزها عاشورا و همه زمين ها كربلا است. آنان كه رفتند (شهيد شدند)، كارى حسينى كردند، آنان كه زنده ماندند، بايد كارى زينب وار انجام دهند، و گر نه يزيدى اند. تجربه ى انقلاب ۵۷ ، پيامدهاى خواسته و ناخواسته ى آن گفتمان را روشن كرده است. سفيد (حسينى ها) و سياه (يزيدى ها) كردن طرفين نزاع و استناد به عاشورا، چه راهى جز كشته شدن حسينى ها يا كشتن يزيديان به روى جنبش سبز مى گشايد؟ وداع با روش هاى مسالمت آميز و توسل به روش هاى خشونت آميز، يكى از پيامدهاى اين گفتمان است. رژيم با هدف آفريدن توجيه سركوب به اين گفتمان توسل مى جويد. استناد جنبش سبز به اين گفتمان براى رسيدن به چه مقصودى است؟ دموكراسى محصول مبارزات مسالمت آميز، قدرتمند كردن مردم، ميزهاى مذاكره و بده بستان است. رهبرى جنبش دموكراسى خواهى بايد بتواند با رهبرى نظام سركوبگر وارد گفت و گو، به منظور گذار مسالمت آميز به دموكراسى، شود. گفتمان حسينى- يزيدى، راه گفت و گو را مسدود مى سازد. عاملان و بازيگران جنبش سبز بايد به اين فكر كنند: آيا با يزيد مى توان مذاكره كرد؟ اگر پاسخ منفى است، آيا بدون ميز مذاكره، گذار مسالمت آميز ممكن است؟ اگر پاسخ منفى است، گفتمان حسينى- يزيدى را بايد كنار نهاد.
نهم- راديكاليسم در روش، راديكاليسم در اهداف: سلطان و مريدانش جنبش سبز را جنبشى ساختار شكن و يك نوع انقلاب رنگى قلمداد كرده اند. به تعبير ديگر، سلطان و نيروهاى سركوبگرش شركت در انتخابات و رأى دادن به كانديداى ديگر را براندازى نرم و كودتاى مخملى معرفى مى كنند. برخى افراد و گروه ها وقتى با اين نوع تبليغات رژيم روبرو مى شوند، به سرعت اين تلقى از جنبش سبز را انكار و طرد مى كنند. براى راهبردى روشن در اين زمينه، دو نوع عقلانيت را بايد از يكديگر تفكيك كرد:
عقلانيت نظرى: به معناى تناسب دليل و مدعا.
عقلانيت عملى: به معناى تناسب روش ها و اهداف.
اگر جنبش سبز به دنبال دموكراتيزه كردن جامعه و قلمرو سياسى است، كه هست، دنبال كردن چنين هدفى در ساختار سياسى خودكامه ى كنونى، هدفى راديكال به شمار مى آيد. به تعبير ديگر، گذار به نظام دموكراتيك ملتزم به حقوق بشر خواستى راديكال محسوب مى شود. چنين راديكاليسمى اخلاقى و موجه است. اما عقلانيت عملى حكم مى كند كه از روش ها و وسايلى استفاده شود كه جنبش سبز را به اين هدف برساند،نه استفاده از روش ها و وسائلى كه ما را از هدف دور سازد.روش هاى راديكال (انقلابى: خشونت آميز) به هيچ وجه به نظام دموكراتيك ملتزم به حقوق بشر منتهى نخواهد شد. روش هاى مسالمت آميز، روش هايى است كه متناسب به اين هدف راديكال (درخواست دموكراسى و حقوق بشر) اند. يكى از دستاوردهاى جنبش سبز، پيروزى اخلاقى بر رژيم است. دموكراسى خواهى و دفاع از حقوق بشر به عنوان اهداف، و توسل به روش هاى مسالمت آميز براى رسيدن به اهداف، دليل اين پيروزى اخلاقى بوده است. فوران و سلطه ى احساسات، يكى از اركان روش هاى انقلابى است. جنبش دموكراسى خواهى، جنبشى عقلانى است كه به هيچ بهانه اى احساسات را جايگزين عقلانيت نمى كند. چهره هاى شاخص جنبش و روشنفكران، اگر به دنبال دموكراتيزه كردن ساختار سياسى و كل جامعه هستند، بايد به صراحت تمام، همه روزه، روش هاى خشونت بار را نقد و نفى كنند. با نفرت، كينه، انتقام و خشونت نمى توان دموكراسى برساخت. به كار گيرى خشونت جامعه ى ما را وارد دور باطل خشونت مى سازد، خشونت را افزايش مى دهد و توسل به خشونت رژيم را موجه مى كند.
عصبانيت مردم از خودكامگى و سركوب عريان زمامداران سياسى قابل فهم و همدلى است، اما توسل به خشونت به هيچ بهانه اى قابل توجيه نيست. آتش زدن پاسگاه، پرتاب كوكتل مولوتف به ون هاى نيروى انتظامى، به آتش كشيدن موتورها و حمله به نيروهاى نظامى و انتظامى كار چه كسانى است؟ بخشى از سازمان سركوب رژيم؟ برخى از گروه ها و سازمان هاى شبه توتاليتر؟ يا جنبش سبز؟ براى من باور كردنى نيست كه آن چند ميليون انسان شريف و باهوشى كه شعار مى دادند: "رأى من چه شد؟ " ،چنان اقداماتى كرده باشند. روز عاشورا آنان چند نفر را به شهادت رساندند. نحوه ى به شهادت رساندن برخى از شهداء به شيوه ى ترور بوده است. نه تنها نبايد به خشونت توسل جست، بلكه بايد به گونه اى عمل كرد كه دولت نتواند از سازمان سركوب عليه مردم استفاده كند. در آلمان شرقى سابق، در شهر لايپزيك ، مردم معترض هر هفته جلوى كليساى شهر جمع مى شدند و دعا مى خواندند. در برخى از شهرهاى اروپاى شرقى سابق، صدها هزار تن از مردم بدون آن كه شعارى سر دهند، شمع به دست سياهى شب را به روز تبديل كردند. اين گونه بود كه رژيم هاى توتاليتر نتوانستند از سازمان سركوب استفاده كنند.
دهم- ساختار و كارگزار: يكى از مهمترين مسائل علوم اجتماعى تجربى، مسأله ى ساختار (structure)و عاملان (agency)است.ساختارگرايان، عاملان و بازيگران را عروسك هاى خيمه شب بازى ساختارهاى اجتماعى به شمار مى آورند. در مقابل، فردگرايى روش شناختى، ساختارها را به فاعلان فرو مى كاهد. به تعبير دقيق تر،از نظر وجود شناختى (ontological)، چيزى جز افراد در جهان خارج وجود ندارد. ساخت اجتماعى موجوديتى مستقل از تك تك افراد ندارد[۲].
مسأله اى كه در طراحى راهبرد بدان توجه بايد كرد به شرح زير است: بر مبناى ساختارگرايى، سخن گفتن از احمدى نژاد و ديگر رهبران، داروى درمان بيمارى سرطانى "ساختار استبدادى" نخواهد بود. اما بر مبناى فردگرايى روش شناختى، هرگونه تحليل اجتماعى در نهايت بايد به عاملان(افراد) تحويل شود. بر اين مبنا، حتى اگر رژيم جمهورى اسلامى رژيمى سلطانى به شمار نيايد، باز هم على خامنه اى قدرتمندترين شخصيت رژيم است. اگر بخواهيم از تشبيهى براى فهم موضوع استفاده كنيم، مى توان گفت: "على خامنه اى قلب و مغز رژيم است". از اين رو علم كردن احمدى نژاد و كوبيدن او اگر تاكتيكى براى عدم رويارويى مستقيم با على خامنه اى باشد، تاكتيكى قابل فهم است، نه قابل توجيه (justified). اما اگر چنين نباشد، با مشكل فهم و درك توزيع قدرت در نظام سياسى ايران مواجه خواهيم بود. چهره هاى شاخص جنبش سبز تمام كوشش خود را مصروف آن كرده اند تا جنبش را به مقابله ى با آيت الله على خامنه اى نكشانند، اما اين خود رهبر بود و هست كه مطالبات را به خود معطوف داشت و شعارها را عليه خود كرد.
نتيجه: جنبش سبز به استراتژى روشن محتاج است. پيامدهاى خواسته و ناخواسته ى جنبش سبز، گريبان همه را خواهد گرفت. روش هاى خشونت بار چاره ى بيچارگى ما نيستند. درد ما، درد استبداد و خودكامگى است. مسأله ى ايران، مسأله ى چند فرد يا گروهى از افراد نيست.
مسأله ى ما، استبداد نهادينه شده در همه ى زواياى زندگى است. استبداد، دوره اى استثنايى در تاريخ ما نبوده است. تاريخ ما، تاريخ استبداد و خودكامگى است. با تغيير صورت مسأله، به حل مسأله نزديك نخواهيم شد. مسأله ى اصلى، مسأله ى گذار به نظام دموكراتيك ملتزم به حقوق بشر است. بايد به اين مسأله فكر كرد. بايد براى اين مسأله چاره انديشى كرد. اگر دير بجنبيم، رودهايى كه جارى شده اند، به سيلى ويرانگر تبديل خواهند شد كه همه را با خود خواهد برد. حداقل كارى كه مى توان و بايد كرد اين است كه خواست ها و مطالبات دموكراتيك (به عنوان مثال: انتخابات آزاد، حق تجمعات مسالمت آميز، آزادى كليه ى زندانيان سياسى- عقيدتى، آزادى مطبوعات و رفع توقيف از كليه ى مطبوعات توقيف شده، آزادى احزاب، انتخاب روساى دانشگاه ها به انتخاب دانشگاهيان، عفو عمومى به تصويب مجلس، تشكيل كميته ى حقيقت ياب ملى درباره ى انتخابات رياست جمهورى ۲۲ خرداد، استعفاى محمود احمدى نژاد و برگزارى انتخابات مجدد و...) مرحله ى كنونى جنبش را مدون كنيم. اين مطالبات را به تائيد جمع هر چه بزرگترى از چهره هاى ملى، موثر ، نظريه پرداز و مقبول برسانيم و بدين ترتيب اجماعى ملى پيرامون مطالبات مشخص و مدون برسازيم. اگر وضعيتى خطرناك و ناخواسته پيش آيد، همه ى ما اخلاقاً در پيدايش آن وضعيت مسئول خواهيم بود. آنان كه دستى در آتش دارند، به جاى بنزين پاشيدن بر آتش، بايد آتش را خاموش سازند.
مگر مى شود از رژيم بنيادگراى سركوبگر دفاع كرد؟ مگر مى شود براى تثبيت و دوام اين رژيم كار كرد؟ آيا كسانى كه سال ها در زندانهاى اين رژيم حبس و شكنجه شده اند، اينك به عاملان بقاى اين رژيم مبدل شده اند؟ مسأله اين نيست، مسأله انتقال تجربه ى نسل انقلاب ۱۳۵۷ است. آن تجربه چه بود؟ آرنت، پوپر، ارول، جيلاس، گيدنز و ديگران در خصوص اين تجربه سخنان نيكويى بيان كرده اند. ارول مى گفت: "همه ى انقلابها شكست هستند. اما همه ى شكستها يك گونه نيستند". ميلوان جيلاس گفته است: "انقلاب همواره يك تراژدى در زندگى بشرى است، دوست ندارم آن را رويايى جلوه دهم. انقلاب[شوروى، يوگسلاوى] هم اهريمنى بود... نمى توانم بفهمم كه جنايات خونين و رنج هاى بزرگ را چگونه مى توان انسانى خواند"[۳]. آنتونى گيدنز هم نوشته است: "انقلابها به نام آزادى صورت مى گيرند، اما اغلب به دنبال آنها يك دوره ى سركوب شديد اجتماعى به وجود مى آيد... به دنبال انقلابها دوره هاى حبس و اعدامهاى گسترده ى خودسرانه و سانسور شديد آمده است. اصطلاح "وحشت انقلابى" كه اولين بار براى توصيف پيامد انقلاب سال ۱۷۸۹ فرانسه به كار رفت به معناى استفاده ى منظم از خشونت براى تحميل اطاعت نسبت به مقامات حاكم جديد است"[۴]. آرنت نوشته است: "بايد به اين حقيقت غم انگيز توجه كرد كه بيشتر وقايعى كه انقلاب نام گرفته اند نه تنها از ايجاد "اساس آزادى" بلكه از تضمين حقوق و آزاديهاى مدنى و تأمين نعمت "حكومت محدود" بر پايه ى قانون اساسى نيز عاجز بوده اند"[۵].
مقاله منتشر شده لزوما بازتاب دهنده دیدگاه های «رادیو فردا» نیست.
--------------------------------------------------------------------------------------پاورقى ها:
۱- سيد محمد خاتمى پس از ماجراى پاره كردن عكس آيت الله خمينى گفته است:
"ما اسلام واقعى را در بينش و روش امام مى ‌بينيم كه جمهورى اسلامى را مطرح مى ‌كند يعنى دموكراسى را پذيرفته است اما به نقص‌هائى كه دموكراسى دارد و جامعه‌ شناسان و فيلسوفان غرب هم آن‌ها را مطرح كرده‌اند يعنى فقدان عنصر معنوى و الهى در درون جوامع، توجه كرده و جمهورى اسلامى يعنى آن ارزشها هم به دموكراسى اضافه شود...امام خمينى مظهرآزادگى و آزادى ملت ايران است؛ كدام كلام بالاتر از اين براى مردم ‌سالارى است كه ميزان راى مردم است؟ امام خمينى كه شوخى نكرده‌اند!ميزان راى مردم است يعنى چى؟...اصلاحات مى‌ گويد اين انقلاب، قانون اساسى و معيارهاى دينى و امام را قبول داريم و معتقديم در بسيارى از موارد؛ دراين معيارها انحراف به وجود آمده است و بايد اصلاح شود...اصلاحات بيش از برگزارى درست انتخابات و عمل به قانون اساسى چيز بيشترى نمى ‌خواهد... مرزهاى ما با آنهايى كه ضد دينند،با متحجران، حتى با كسانى ‌كه مى‌ گويند دين نبايد در حيات سياسى دخالت كند،[روشن است].رجوع شود به: http://emruz.biz/ShowItem.aspx?ID=۲۶۵۵۲&p=۱
۲- كارل پوپر در اين خصوص گفته است:
"همه ى پديده هاى اجتماعى، و خصوصاً كاركرد همه ى نهادهاى اجتماعى را بايد هميشه ناشى از تصميمات، اعمال، و نگرشها،و غيره ى افراد بشرى دانست... ما هرگز نبايد به توضيحى برحسب به اصطلاح "اجتماعات" بسنده كنيم و خرسند شويم"( كارل پوپر، جامعه ى باز و دشمنان آن، ص ۹۸).
مطابق‌ تقرير هويت‌شناسانه ى‌ فردگرايى‌:
"هوئیات‌ اجتماعى‌، چيزى‌ نيستند به‌ جز مجموعه‌هايى‌ از افراد كه‌ نسبتهاى‌ گوناگون‌ با هم‌ دارند. دانشگاه‌ چيزى‌ نيست‌ جز افرادى‌ كه‌ فعاليت‌ دانشگاهى مى ‌كنند، يعنى‌: استادان‌، دانشجويان‌، امنا، رؤسا و سرايداران‌. اين‌ تقرير از آموزه‌، تقريرى‌ است‌ در باب‌ تركيب‌ خارجى‌ پديده‌ اجتماعى‌ و مفادش‌ اين‌ است‌ كه‌ هر پديده ى‌ اجتماعى‌ مولَّف‌ است‌ از افراد و افعالشان‌... همه‌ هوىّات‌ اجتماعى‌، اعم‌ از دولت‌، نظام‌ اقتصادى‌، معاهدات‌، نظام‌ حقوقى‌، دين‌، سنن‌ هنرى‌، جنگ‌، اعتصاب‌، نظامات‌ تجارى‌ و انقلابات‌، همه‌ قائم‌ به‌ مجموعه‌اى‌ از افراد و افعال‌اند. ساختارها و نهادهاى ‌ اجتماعى‌، نظام‌ هنجارها و اشكال‌ مختلف‌ روابط‌ اجتماعى‌، همه‌ متشكل‌ از آدميانى‌ هستند كه‌ به‌ كارهاى‌ معنى ‌دار و آگاهانه‌ مختلف‌ مشتغل‌اند"(دانيل ليتيل، تبيين در علوم اجتماعى ، ترجمه ى عبدالكريم سروش، انتشارات صراط ، صص۳۱۳- ۳۱۲).
از سوى ديگر، در جبهه ى مقابل، فوكو در تاريخ و جنسيت نوشته است:
"ما بايد بكوشيم كشف كنيم كه چگونه سوژه ها بتدريج، به نحوى پيش رونده، واقعى، و به شكلى مادى از طريق كثيرى از ارگانيسمها، نيروها، انرژيها، مواد، تمناها، انديشه ها، و غيره ساخته مى شوند". (ص ۹۷).
ماركسيسم ساختارگرا هم فاعل بودن آدميان را انكار مى كند. از نظر آنها، ساختارهاى زيربنايى اجتماعى كنش هاى آدميان را تعيين مى كنند. در اين ديدگاه انسان ها به عروسك هاى خيمه شب بازى ساختارهاى اجتماعى تبديل مى شوند. به گفته ى يان كرايب،ماركسيسم ساختارگرا، اقتصاد را چوب بيلياردى مى داند كه با آن توپ بيليارد سطوح سياسى و ايدئولوژيك به حركت در مى آيد.آلتوسر مى گفت:"اقتصاد در تحليل نهايى تعيين كننده است".
۳- سه ديدگاه درباره ى اصلاحات در شوروى، چين و يوگسلاوى، مصاحبه با ميلوان جيلاس، آندره ساخارف، وليو بينيان، گردآورى و ترجمه ى هرمز همايون پور،انتشارات آگاه،صص ۶۰- ۵۹.
۴- آنتونى گيدنز، جامعه شناسى ،نشر نى، ص ۶۶۶ .
۵- هانا آرنت، انقلاب، ترجمه ى عزت الله فولادوند، انتشارات خوارزمى، ص ۳۱۳.

Nov 6, 2009

رهنمودی از مصدق برای جنبش سبز: دوای درد ایران آزادی انتخابات است

"دوای درد ایران آزادی انتخابات است و اگر ملت ایران علاقه مند به آتیه خود بوده و از تکرار مصائب گذشته بخواهد جلوگیری کند باید به هر قیمتی است این نعمت گرانبها را به دست آورده و آن را حفظ کند." (نامه­ها و مکتوبات دکتر مصدق جلد دوم/ص86) 29 آذر 1325

من مطمئنم که نهضت ملی ایران خاموش نشدنی است و هرگز فراموش نمی شود؛ و سرنوشت افراد در مقابل حیات و استقلال ملل بی ارج بی ارزش است. تنها آرزویم این است که ملت ایران عظمت و اهمیت نهضت خود را به خوبی درک کند و به هیچ صورت از تعقیب راه پرافتخاری که رفته است دست نکشد." مصدق در محکمۀ نظامی/ ص166

"خواهانم به همت افراد وطن پرست از زن و مرد روزی برسد که ملت ایران بتواند آزادی و استقلال از دست رفتۀ خود را به دست آورد و خود را در ردیف دول مستقل و آزاد قرار دهد و آن روز است که ما می توانیم به یکدیگر تبریک بگوئیم و اظهار شادی کنیم." نامه ها و مکتوبات دکتر مصدق جلد دوم/ص266

Oct 27, 2009

اسلامگرایی: جدی‌ترین مانع جنبش سبز

جنبش سبز با مشکلات جدی و بنیادینی در جامعه سیاسی و فضای سیاسی ایران مواجه است اما هیچ یک از این مشکلات مخاطره‌انگیزتر از اسلامگرایی نیست.نامی که بر رژیم جایگزین در شعارها نهاده خواهد شد یا قانون اساسی آن رژیم، یا نقش روحانیت و دیگر نهادهای دینی در بدیل این حکومت، در برابر اسلامگرایی موضوعات ثانوی به شمار می‌آیند.شکی نیست که اولاً بسیاری از اسلامگرایان با اسلامگرایی خامنه‌ای-احمدی‌نژاد مخالفند و با ورود در جنبش سبز به دنبال به اجرا در آوردن اسلامگرایی خاص خویش یا مصادره جنبش به نفع خود و تداوم بخشیدن به اسلامگرایی به شکلی دیگر هستند.ثانیاً برخی از ریشه‌های فرهنگی و اجتماعی اسلامگرایی که به تأسیس و تداوم جمهوری اسلامی منجر شدند هنوز در جامعه‌ی ایران زنده‌اند و حتی در صورت سقوط اسلامگرایی در ایران، این ایدئولوژی بر روی دوش یک نیروی سیاسی در صحنه باقی خواهد ماند، همان طور که امروز احزاب کمونیست در روسیه و اروپای شرقی حضور دارند. نام و چارچوبآنچه خطر جدی در برابر جنبش سبز است نام «جمهوری اسلامی» در بیانیه‌های رهبران یا حتی وفاداری به نظام حقوقی جمهوری اسلامی نیست؛ نظام‌های حقوقی با تفسیرهای جدید و فشار از پایین تفسیر دوباره یافته و تحول می‌یابند و نام‌ها در هر دوره بر اساس واقعیات به پدیده‌های متفاوتی اشاره می‌کنند.بر همین اساس چندان نباید به کسانی که بر نام جمهوری اسلامی یا حتی قانون اساسی رژیم تأکید می‌کنند به عنوان اخلال در روند جنبش خرده گرفت، در صورتی که اسلامگرایی پیشه نکرده باشند. در ظرف جمهوری اسلامی یا در قاب همین قانون اساسی رژیم‌های متفاوتی را می‌توان ریخت. به همین علت نام‌ها و قاب‌ها نمی‌توانند چارچوب‌های خوبی برای تغییرات بنیادی باشند.نظام استبدادی می‌تواند حکومت دینی، سلطنتی یا حتی جمهوری ایرانی نام بگیرد و نظام دمکراتیک نیز می‌تواند عنوان سلطنتی، جمهوری یا جمهوری اسلامی داشته باشد. محتوا بسیار پراهمیت‌تر از نام و عنوان است. همانطور که جمهوری اسلامی دهه چهارم بسیار با جمهوری اسلامی دهه اول یا سوم متفاوت است جمهوری اسلامی بدون خامنه‌ای یا احمدی نژاد یا جمهوری اسلامی بدون ولایت فقیه و شورای نگهبان و جمهوری اسلامی بدون امتیازات ویژه برای روحانیت هم می تواند بسیار با جمهوری اسلامی موجود متفاوت باشد

اسلامگرایی چیست؟

خطر جدی پیش روی جنبش سبز عناوین و چارچوب‌ها نیستند، اسلامگرایی است، یعنی: حاکمیت یک ایدئولوژی تمامیت‌طلب و اقتدارگرا که دینی بودن جامعه را در گرو انحصار قدرت مطلقه در دست حاکمان دیندار می‌بیند، قدرت مطلق را به یک فرد در جامعه به عنوان ایدئولوگ اعظم واگذار می‌کند، حق تفسیر دین و اداره نهادهای دینی را به حکومت و اداره حکومت را به نهادهای دینی می بخشد، امتیازات ویژه برای مفسران و وفاداران به آن ایدئولوژی در نظر می‌گیرد، همه امور جامعه را ایدئولوژیزه می‌کند، و مهم‌ترین وظیفه حکومت را اجرای احکام آن ایدئولوژِی در جامعه تلقی می‌کند. به طوری که ملاحظه می‌شود اسلامگرایی بر مرکب دین سوار می‌شود و اسب قدرت و ثروت را در جامعه می‌راند.اسلامگرایی پنج ویژگی دارد: دعوت برای بیداری اسلامی در زندگی شخصی و جمعی، تلاش برای صورت‌بندی و انعکاس ارزش‌های اسلامی در زندگی در همه ابعاد آن، تمسک به هویتی اسلامی که با دیگر هویت‌ها تمایز و گاه تعارض داشته باشد، دفاع از دوباره سازمان‌دهی جامعه و فرهنگ و سیاست و دولت بر طبق احکام اسلامی، و کسب قوای قهریه و شکل دادن به حکومت اسلامی برای رسیدن به اهداف فوق.این پنج ویژگی بالاخص دو ویژگی چهارم و پنجم، معرف ایدئولوژی اسلامگرایی در دوران اخیر هستند و هر جا این عوامل در کنار هم دیده شدند حکومتی از نوع حکومت جمهوری اسلامی موجود سر و کله‌اش پیدا می‌شود. ویژگی پنجم تمایز بخش اسلامگرایی به عنوان یک ایدئولوژی برای دستیابی به حکومت مظلقه با اسلام سیاسی به عنوان یک نگرش برای فعال کردن مسلمانان در حوزه سیاست است که ضرورتاً مستلزم کسب قوای قهریه برای رسیدن به اهداف مسلمانان در جامعه نیست.برخی نیز از اسلامگرایی با عنوان بنیادگرایی یاد کرده‌اند که ویژگی‌های آن در ادبیات مربوطه به دقت ذکر نشده است. به همین دلیل پس از یک دهه، امروز در ادبیات محققان حوزه سیاست و جامعه تعبیر اسلامگرایی بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد.

قوت اسلامگرایی در ایران

در ضرورت جدی گرفتن اسلامگرایی و اهمیت آن همین بس که بیش از سه دهه یک حکومت جبار را در ایران بر سر پا نگاه داشته است. قوای قهریه در جمهوری اسلامی و نیز دستگاه‌های تبلیغاتی آن از این منبع روزی می‌خورند.این ایدئولوژی در جامعه ایران مرتباً رو به افول بوده است و اکنون دوران میان سالی‌اش را طی می‌کند اما هنوز از نفس نیفتاده و بر زمین زدن و ضربه‌ی فنی کردن آن کاری است بس دشوار. این اژدها در فرهنگ و سیاست ایران اژدهایی هفت سر است و فرو افتادن یک سر به معنای فرو افتادن اژدها نیست.به همین دلیل اگر یک یا چند چهره‌ یا ویژگی آن در حاکمیت، یعنی اسلامگرایی نظامی گرا و فقه گرا، در حال افول اقتدار اجتماعی است چهره‌های دیگر آن یعنی اسلامگرایی عدالت‌گرا، موعودگرا، ملی گرا، عرفان‌محور، متن‌گرا، هویت‌گرا، و فاشیستی در حال حیات حاشیه‌ای و زمستانی در جامعه سیاسی هستند و در میان مخالفان جدی وضع موجود نیز به چشم می‌خورند

اسلامگرایی در میان مخالفان

نشانه‌های اسلامگرایی در میان گروه‌هایی از مخالفان حکومت به وضوح به چشم می‌خورد. چگونه می‌توان اسلامگرایان را در جنبش سبز از غیر اسلامگرایان تشخیص داد؟اول آن که نوک حمله اسلامگرایان به اشخاص یعنی خامنه‌ای و احمدی‌نژاد یا دیگر افراد تحت امر رهبری است و نه مبانی فکری و عقیدتی نظامی که سرکوب می‌کند. اینکه چه کسی حکومت می‌کند برای آنها بسیار مهم‌تر است از اینکه چگونه حکومت می‌شود.دوم آنکه اسلامگرایان به اجرای احکام اسلامی مثل قصاص و سنگسار، دستگاه امر به معروف و نهی از منکر حکومت، دخالت حکومت در زندگی خصوصی و جنسی افراد، امتیازات ویژه روحانیت در قالب نهادهایی مثل شورای نگهبان یا ولایت فقیه یا مجلس خبرگان، گزینش‌های ایدئولوژیک برای کسب شغل یا تحصیل و عدم تساوی حقوق زنان ومردان انتقادی نمی‌کنند بلکه به انتقاد از رفتارهای حاکمان یا نحوه اجرای این احکام می‌پردازند و اینکه آن احکام به درستی اجرا نمی‌شوند. و سوم آنکه در بحث حقوق، حقوق اقلیت‌های جنسی (مثل همجنسگرایان)، دینی (مثل بهاییان)، و سیاسی (مثل افراد بی‌دین) به طور کلی مورد انکار اسلامگرایان است. به عنوان مثال به احکام بازداشت و زندان و اعدام برای غیر اسلامگرایان بی‌تفاوتی نشان می‌دهند در حالی که به این امور اگر به اسلامگرایان مخالف مربوط شود به شدت حساس هستند. اسلامگرایان تنها حقوق مسلمانان باورمند را به رسمیت می‌شناسند

پاشنه آشیل جمهوری اسلامی

نقطه حساس و بنیادین جمهوری اسلامی نه مقام ولی فقیه یا شخص خامنه‌ای، بلکه ایدئولوژی اسلامگرایی است. در تشخیص مخالفان جدی حکومت دینی به جای تمرکز بر میزان و حدت و شدت مخالفت با ولایت فقیه یا ولی فقیه (خامنه ای) یا احمدی‌نژاد باید به میزان و حدت و شدت مخالفت یا عدم مخالفت با مبانی حکومت دینی یعنی ایدئولوژی اسلامگرایی توجه کرد.اگر به جای تمرکز بر اینکه «چه کسی حکومت می‌کند؟» بر این موضوع تمرکز کنیم که «چگونه باید حکومت کرد؟» از افراد یا مقامات گذر کرده به نحوه حکومت کردن خواهیم رسید و مهم‌ترین عامل در تعیین نحوه حکومت در جمهوری اسلامی موجود ایدئولوژی اسلامگرایی است.

Sep 21, 2009

موضوع داغ واحد در طول سفر احمدی نژاد به نیویورک در تویتر

برای اینکه توجه غیر فارسی زبان ها رو به اعتراضات نیویورک جلب کنیم و یکبار دیگه قدرت جنبش رو توی رسانه های اجتماعی نشون بدیم باید از یک موضوع داغ واحد در تویتر برای بحثها و اخبار استفاده کنیم. پیشنهادی که قبلا همینجا توی بالاترین مطرح شده بود رو من دوباره یادآوری می کنم

Green NY

To turn attention of non-Persian speakers in social media during Ahmadi Nejad's visit to New York we need to use a new Trending Topic in Twitter. As people are now used to #iranelection a new one is suggested:

Green NY


Sep 19, 2009

سخنی با ایرانیان مقیم آمریکا


سخنی با ایرانیان مقیم آمریکا

"زمانی که پروتستانیسم به بریتانیا رسید، کاتولیکها به شدیدترین نحو به تعقیب، شکنجه و آزار پروتستانها پرداختند. اما پس از آن که شاه هنری، کلیسای انگلستان را ملی کرد، پروتستانها، قدرت سیاسی و مذهبی را در بریتانیا به دست آوردند و به تدریج اکثریت مردم انگلستان به مذهب پروتستان گرویدند. انتقام و خوانخواهی بیرحمانه ای به راه افتاد و این بار کاتولیکها تحت شکنجه و آزاری وحشتناک قرار گرفتند، تا این که سرانجام برای رهایی از آن مصايب، به "سرزمین جدید" مهاجرت کردند. آنها مصمم بودند که عقیده و مسلک خود را حفظ کنند و از فشار و محرومیت و تعقیب و تفتیش به خاطر عقیده و مذهب در امان باشند. با این هدف، آنها پیمانی در میان خود بستند و تصمیم گرفتند که در سرزمین جدید، هیچ کس به خاطر مذهب یا عقاید سیاسی خود مورد بازخواست قرار نگیرد؛ در واقع آنها به این نتیجه رسیدند که برای محافظت و تامین امنیت خود و هم کیشان خود، بهتر است همه عقاید و مذاهب را گرامی بدارند. این، عمل به اندرز عیسی مسیح بود که گفته بود: در مقابل شر ایستادگی نکن، بلکه با نیکی بر آن غلبه کن."



از سی سال پیش تا به امروز، ده ها و بلکه صدها هزار ایرانی به اجبار یا الزام مجبور به ترک سرزمین مادری خود شده اند و اغلب آنها در صورت بازگشت، با تهدید زندان، شکنجه و مرگ مواجه اند. از آنجا که مسائل سیاسی، مهمترین علت مهاجرت ایرانیان است، اختلاف نظر و بحث و جدل سیاسی در میان ایرانیان خارج از کشور وجود دارد و با گذشت زمان و افزایش تعداد این مهاجران، به جای آن که بحثها و اختلاف نظرها کاهش یابند، شدید تر هم میشوند. اکنون در خارج از ایران و به خصوص در آمریکا، گروه ها و شخصیتهایی زندگی میکنند، که تا چند سال پیش دشمن یکدیگر بوده اند و هنوز هم مرزبندی خود را پنهان نمیکنند. اما آیا صف بندی و جبهه گیری، میتواند ریشه مشکلات آنان را بخشکاند؟ به عنوان مثال اگر یک سلطنت طلب، تغییر عقیده دهد و جمهوری خواه شود، آیا میتواند به کشور باز گردد؟ یا اگر یک اصلاح طلب در آمریکا تغییر عقیده دهد و سلطنت طلب شود، میتواند با امنیت خاطر به خانه اش برگردد؟ چه مشکلی در ایران وجود دارد که مهاجران نمیتوانند در امنیت و با حفظ عقاید خود، به بستگان و به زادگاه خود سری بزنند؟

به راستی که امروز آن چه در ایران میگذرد، نزاع بر سر اسلامیسم و سکولاریسم، یا منازعه بین سلطنت طلبی و جمهوری خواهی نیست. در ایران دو عقیده یا ایدئولوژی مشخص با هم در تضاد نیستند بلکه در یک طرف انسانیت با تمام تعارضات، اختلافات و تنوعات خود ایستاده و در طرف دیگر، بربریتی آخرالزمانی صف آرایی کرده است که میرود تا به مرگبار ترین سلاح ها دست یابد. امروز دیگر، بحث بر سر صحت یا عدم صحت انتخابات ریاست جمهوری نیست. بلکه با سرکوبهای خونین و کشتار و آدم ربایی و تجاوزاتی که صورت گرفته اند، اکنون طیفی متنوع از مخالفان، با عقاید و مرام های گوناگون در برابر حاکمیت، متحد شده اند. اما این اتحاد، لزوما یک وحدت عقیدتی نیست. بلکه اتحادی است که بر سر بدیهی ترین اصول انسانی شکل گرفته است. به همین دلیل وجود تنوع و تفاوت در میان مخالفان، نه تنها ضعف نیست، بلکه بهترین نماد برای فهم ماهیت ضد انسانی دولت کودتا است. چرا که اکنون از مجموعه ویژگیهای معرف دولت، فقط اسلحه و زندان، برایش باقی مانده است. و در سوی مقابل، همه ما، با تمام هویت ها، عقاید، مذاهب و ایدئولوژی های رنگانگ مان، با تمام وجود در برابرش مقاومت میکنیم. چرا که همشکل و هم عقیده کردن همه مردم، همان خواسته غیر الهی و ضد بشری است که دولت کودتا برای رسیدن به آن، ترانه ها، سهراب ها و نداها را طعمه خشونت حیوانی خود کرده است. شاید این جنایت ها و مصائب غیر قابل تصور، هشدار باشی بود تا ما امروز به این باور برسیم که نمیتوان هیچ عقیده یا تفکری را غلط نامید، بلکه تفتیش، آزار و اذیت انسانها به خاطر عقیده شان مذموم و محکوم است. به همین دلیل خود را با هر کس که حقوق انکار ناپذیر بشر را به رسمیت بشناسد، هم پیمان و همراه میدانیم و معتقدیم که هیچ عقیده یا ایسم سیاسی، آن قدر مطلق و مقدس نیست که بتوان به خاطر آن، بر کشتار و استثمار انسانهای بیدفاع چشم پوشید. اما امروز عده ای اوباش و غارتگر، بر سرنوشت ما مسلط شده اند که نه تنها فکر کردن را جرم میدانند، بلکه به کل منکر انسانیت و موجودیت ما هستند. جنایتکارانی که با سوء استفاده از بیت المال و به دام انداختن افراد نیازمند یا محروم و بیماران جنسی و آسیب دیدگان اجتماعی، سازمانها و محافل مخفی و گشتهایی مخوف برای آزار و اذیت دختران و پسران ایرانی ایجاد کرده اند و با مدرن ترین امکانات، تحجر و خرافه پرستی را تبلیغ میکنند.


امروز ثروت و امکاناتی که از ما و شما دریغ شده، در ونزوئلا، عراق، لبنان و غزه هزینه میشود، آن هم در حالی که مردم ما روز به روز فقیر تر میشوند. باید با کامی تلخ، بگوییم که امروز دیگر کار به جایی رسیده است که دغدغه بسیاری از هموطنان شما در ایران، رنگ یا عنوان حکومت و علامت روی پرچم نیست و چنان اسیر محرومیت اند که هر کس ( دولت کودتا ) لقمه نانی برایشان پرت کند،( سهام عدالت و گدا پروری )او را به خدایی میپرستند. هر چند این مسائل در جای خود بسیار مهم هستند، اما برای این که گوش شنوایی برای شنیدن این مباحث پیدا کنیم، اول باید حداقلی از امنیت و رفاه برقرار شود، حال آن که این دولت، با استفاده از ثروت مردم، دست به ایجاد ناامنی و قتل و کشتار میزند و عمدا اقتصاد ملی را روز به روز ضعیف تر میکند. با کمال تاسف، تضاد و تفرقه ما تنها باعث پروار تر شدن این دولت و پاسدارانش شده است و ما در بحبوحه بحث و جدل سیاسی، دشمن مشترک خود را فراموش کرده ایم. اما ما میتوانیم عقاید و سلایق و همه تفاوتهای خود را محفوظ بداریم و یک بار هم که شده، روش خود را اندکی تغییر دهیم! امروز فرصتی تاریخی در اختیار داریم که یک بار برای همیشه، چارچوبی برای طرح افکار و عقاید خود ایجاد کنیم و با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم و برای همیشه از تفرقه و انزوا خلاص شویم. همان انزوایی که اینک ما را دچار وحشیانه ترین و خونین ترین دیکتاتوری عصر حاضر کرده است.

هم میهنان! امروز کسی که دستش به خون مردم بیدفاع ایران آلوده است، با سرقت اموال ملت و با هیئتی هشتاد نفری عازم نیویورک است تا با ادعای نمایندگی خواهران و برادران شما، مشتی اراجیف تحویل جهان بدهد و با حیثیت ملت بزرگ ایران بازی کند و ما را در نظر جهانیان بیش از پیش تحقیر کند. چرا وضع ملت ایران به جایی رسیده که در هر فرودگاهی باید از بازداشت و انگشت نگاری و بازجویی بر خود بلرزد؟ آیا از خود پرسیده ایم که چرا تمامی کشته شدگان حوادث اخیر از نسل جوان و تحصیل کرده کشور بوده اند؟ آیا باید ادعای دولت کودتا را باور کنیم که فقط اقشار پردرآمد به نتیجه انتخابات معترض اند؟ آیا به جاست که کسی که همه رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی را، وحشیانه سرکوب کرده است، با آرامش خاطر در دو قدمی شما، با رسانه های آزاد مصاحبه کند و ایران در بند شما را آزاد ترین کشور جهان بنامد؟

هم میهنان! امروز کشور شما به یک زندان بزرگ، به یک کوره آدم سوزی بزرگ تبدیل شده است و در عین حال از همین کشور اشغال شده، هولوکاست را انکار میکنند و از سرخ پوستان میخواهند که سفید پوستان را از آمریکا اخراج کنند. ما امروز اسیر آدم ربایان، متجاوزان به عنف و آدمکشانی هستیم که از هر فاجعه طبیعی و بلای آسمانی مهلک تراند؛ کشور گل و بلبل شما، امروز غرق خون جوانان معصوم شده است. آیا به جاست که قحطی زدگان و قربانیان فجایع ضد بشری، را مجبور کنیم که قبل از دریافت کمک های انسان دوستانه، عقیده و مرام سیاسی خود را شرح دهند؟ ما به کمک انسان دوستانه شما نیازمندیم؛ همه ما، روشنفکر، سکولار، مجاهد، سلطنت طلب، حتی روحانیونی که به خاطر دفاع از انسانیت، در حبس یا محدودیت به سر میبرند ... همه ما به کمک همه شما نیاز داریم؛ به تمام کمک شما نیاز داریم. در محوطه اطراف سازمان ملل، در داخل سازمان ملل (جایگاه تماشاچیان)، در محل میهمانی شام رئیس دولت کودتا با به اصطلاح ایرانیان مقیم آمریکا، و در هتلی که با پول خون جوانان ایرانی اجاره شده است. در هر جای دیگری که شما توانایی حضور در آن را دارید و میتوانید دوست یا همسایه یا هر شهروند انساندوست آمریکایی را با خود به همراه بیاورید و به احترام خون انسانهای بیگناهی که به خاطر ابراز عقیده شان کشته شدند، لحظه ای از وقت خود هزینه کنید. ای فرزندان اهورا! نگذارید که اهریمن، یک شب خواب راحت داشته باشد.

ما در یک قدمی ایرانی هستیم که با آغوشی باز، میهن همه ما باشد

همراهی مان کنید

فراخوان - سبزهای خارج ازایران٫ حالا نوبت شماست

روز ایران (قدس سابق) با پیروزی مردم و جنبش سبز به پایان رسید. جنبش سبز ثابت کرد که زندست٫ حتی بیشتر از گذشته و به پختگی رسیده. سبزها نه از شاخ و شونه کشیدن رهبر ترسیدند نه از تهدید سپاه. نه گلوله و شکنجه و تجاوز وحشت زدهشون کرد و نه اعترافات استالینی فریبشون داد. مطمئنا در این مدت ایرانیهای خارج از ایران نقش مهمی در اطلاعرسانی و تقویت روحیه سبزهای داخل داشتند و انصافا جنبش رو هرجای دنیا که بودن همراهی کردن. ولی الان زمان مهمترین آزمایش سبزهای خارج از ایران رسیده. احمدی نژاد به اولین سفر خارجی و مهمترین سازمان بین الملی میره. هم اکنون بهترین فرصته تا صدای سبزهای داخل از حنجره سبزهای خارج از ایران در آزادی کامل فریاد بشه و دولت کودتا رو رسوا کنه. ایرانیهای خارج٫ تو رو خدا فراموش نکنید هموطنانتون جلوی گلوله ایستادن تا کشورمون رو آزاد کنن. ندا و سهراب و بقیه شهیدان جنبش را یادتون نره. حالا نوبت شماست که در آرامش و آزادی خارج از ایران دین خود را به جنبش ادا کنید. اگر آمریکا و کانادایید که حتما و اگر اروپایید و امکانش رو دارید به نیویورک برید و صدای جنبش رو به گوش سران دنیا برسونید. احمدی نژاد سعی کرد با مطرح کردن هلوکاست در سال نوی یهودیان تا حدی رسانه ها رو از تمام واقعیات قدس منحرف کنه. حالا نویت شماست که جنبش سبز رو تمام قد جلوی دوربینهای رسانه های دنیا به نمایش بگذارید. بیایید تا بزرگترین تظاهرات تاریخ سازمان ملل رو ما برگذار کنیم. بیایید کاری کنیم که این روز به عنوان روزی در تاریخ ثبت بشه که نیویورک سبز شد. فراموش نکنید که ایرانیهای داخل همه با هرنوع دیدگاه و عقیده در قالب جنبش سبز برای آزادی مبارزه می کنند و جونشون رو به خطر می اندازن پس بیاید اختلاف سر پرچم و هر چیز دیگه ای رو کنار بگذاریم و آزادی رو فریاد بزنیم. باید ایرانی باشه و این ایران آزاد باشه تا ما بتونیم پرچممون رو به احتزاز دربیاریم. جنبش سبز ایران از شما انتظار داره و مردم داخل ایران منتظرند که رسانه های دنیا رو هفته آینده در تسخیر سبز ها ببینند. یکبار دیگه تکرار می کنم... هرجای دنیا که هستید اگر امکانش رو دارید٫ و هر مرام وعقیده ای که دارید٫ هفته آینده به نیویورک برید و فریاد جنبش سبز ایران بشید

Sep 16, 2009

سقوط دیکتاتور

چائوشسکو مجددا مراسم سخنرانی ترتیب داده و آماده یکی از سخنرانی های پر از دروغ خود برای صد ها هزار نفری بود که با عکسهای او در حال تشویقش بودند. اما به محض شروع در میان شگفتی جهانیان ، صدها هزار نفر از مردمی که با در دست داشتن عکسهای چائوشسکو و دیگر سمبلهای حزب کمونیست رومانی جهت شنیدن سخنان "رهبر" در میدان مقابل قصر گرد آمده بودند ناگهان "رهبر" را "هو" کردند و بمانند جرقه ای که به انبار باروت سرایت کرده باشد بسوی قصر ریاست جمهوری هجوم بردند. جهان هنوز مات حرکت مردم رومانی است که با تصاویر چائوشسکو و سمبل های حزب کمونیست رومانی در دستشان تومار حکومت وی را در هم پیچیدند. منبع توضیحات: از کویر تا کویر



ویدیویی دیگر



دستگیری و اعدام چائوشسکو

Sep 11, 2009

پیش بینی درست خامنه ای

خامنه ای پیش بینی کرد که برخلاف تبلیغات دشمنان و "بیخبران داخلی" در انتخابات آینده هم مردم به طور گسترده شرکت خواهند کرد (بی بی سی). چه پیشبینی درستی! چون انتخابات بعدی رفراندوم اصلاح قانون اساسی و حذف ولایت فقیه خواهد بود و مسلما همه مردم شرکت می کنند

Sep 9, 2009

شیرین نشاط با لباس سبز در جشنواره فیلم ونیز





















Aug 22, 2009

یادآوری یک پیشنهاد

ماه گذشته پیشنهاد شد که هر افطار ربنای استاد شجریان رو به هر صورتی که می تونیم (از پشت بام با یه دستگاه پخش، بلندگو یا در ترافیک از پخش ماشین) با صدای بلند پخش کنیم تا خاری بشه به چشم کودتاچیانی که از هیچ توهینی به یک هنرمند ملی فروگذار نکردند. بهشون باید حالی کنیم که اگر کسی در دل ملت جا داره با بایکوت کردنش توی رسانه غیر ملی نمی تونن اون رو به فراموشی بسپرن. فراموش نکنیم هر یک از ما یک رسانه است. این ضمنا میتونه به اتحاد و دلگرمی جنبش هم کمک کنه



Aug 4, 2009

ایده های ضد تحلیف - حلقه سبز گرداگرد بهارستان

(برگرفته از سایت موج سبز آزادی)
تجربه تجمعات قبلی در میادین، به خصوص میدان‌هایی که مثل بهارستان مسیرهای بازی در اطرافشان نیست، نشان می‌دهد که نداشتن یک برنامه مشخص، ناهماهنگی افراد و انتظار برای تشکیل یک هسته اولیه برای تجمع، باعث از دست رفتن فرصت و افزایش امکان سرکوب می‌شود. ایده‌ی حلقه سبز به دور بهارستان، که توضیحش را در تصویر زیر می‌بینید، راه حلی برای رفع این مشکل ارائه داده است. این راه حل، چرخیدن طواف‌گونه! به دور مجلس در میدان بهارستان را پیشنهاد می‌دهد. این روش در صورتی از کار خواهد افتاد که علاوه بر محوطه‌ی میدان، کل محوطه دور مجلس بسته شود، که در آن صورت راه‌حل‌هایی نظیر حرکت به سمت میدان شهدا، میدان امام خمینی و بازار مطرح می‌شود. در صورت موفقیت هم می‌شود همه دست به دست هم دهند و این حلقه را به یک زنجیره انسانی تو در تو تبدیل کنند.



Aug 3, 2009

برای تظاهرات میلیونی چهارشنبه مردمی که به اینترنت دسترسی ندارند رو در یابیم

دوستان من اینو قبلا گفتم بازم میگم: ما نباید توی دنیای مجازی خودمون ایزوله بشیم. چون اینجا می نویسیم و همه رای می دن فکر می کنیم همه می دونن در حالیکه در بهترین حالت فقط ۴۰٪ مردم ایران به اینترنت دسترسی دارن و از این عده درصد زیادی قادر به عبور از فیلتر نیستن.
پس اگه می خوایم همه اقشار و سن ها رو چهارشنبه ببینیم باید از جلوی کامپیوتر بلند شیم اگه می تونیم اعلامیه چاپ یا زیراکس کنیم پخش کنیم اگه نه با اس ام اس یا تلفن زدن دوست و آشنا و فامیل رو خبر کنیم. فقط یک راه برای تظاهرات میلیونی چهارشنبه هست: اطلاع رسانی به دنیای واقعی چون کاربران دنیای مجازی دیگه به اندازه کافی خبردار شدن!

افشین امپراطور٫ نه ببخشید افشین آدمفروش خدا حافظ

چقدر راحت آدم از اوج به قعر میره! وقتی این پست رو تو بالاترین دیدم که قطبی تو تنفیذ بوده اولش باور نکردم ولی وقتی دوستمون عکسش رو هم گذاشت مطمئن شدم! جناب افشین خان قطبی خوب بود نگاه می کردی ببینی چطور بازیکنانی که دستبند سبز توی مسابقه با کره شمالی بستند با وجود نرفتن به جام جهانی قهرمانان ملی این مردم شدن. شاید یادت رفته که لقب امپراطور رو این مردم تو استادیوم بهت دادن و حالا هم همین مردم به خاطر خون تمام عزیزانشون توی همین استادیوم ها این لقب رو ازت پس می گیرن. پس موقعی که داشتی یواشکی از فرودگاه از کشور فرار می کردی یادت باشه که خودت اینکار رو کردی. اگه خواستی مصاحبه کنی بعدا بگی تماشاچی های ایرانی ال و تماشاچی های ایرانی بل٫ یه لحظه فکر کن ببین به چند میلیون ایرانی خیانت کردی٫ چقدر آدم رو فروختی و خون کیا رو زیر پا گذاشتی. بهت پیشنهاد میدم تا زوده دمت رو بذار روی کولت و برو چون اگه حتی قهرمان جام جهانی هم بشی ما میایم واسه هو کردنت٫ میایم تو استادیوم که آبروت رو ببریم٫ میایم که به تو هم بگیم نه همونطور که به کودتاچی ها میگیم نه. و همه اینا به خاطر اینه که نمیگذاریم خون خواهر و برادر های شهیدمون و زجر همرزمهای دربندمون حروم بشه. پس افشین آدم فروش فقط زودتر برو!






Aug 1, 2009

یادی از دفاعیات مهندس بازرگان در دادگاه شاه به مناسبت اعترافات یاران سبز

مهندس بازرگان در دادگاه شاه در دفاعیه معروف خود: ما آخرین گروهى هستیم كه با شما با زبان قانون سخن مى گوییم بعد از ما گروه یا گروه هایى خواهند آمد كه با زبان قانون با شماسخن نخواهند گفت. ضمنا از الان همه ی حرف هایی را که از قول من در زندان زده می شود یا خودم می زنم تکذیب می کنم.

Jul 27, 2009

خلق متحد هرگز شکست نخواهند خورد

این سرود که برداشتی از آهنگ "خلق متحد" کاری از مبارزان شیلی است اگر نه معروفترین یکی از معروفترین سرودهای انقلابی جهان است. این سرود در انقلاب ایران هم استفاده شد اما پس از مدتی به علت محتوای چپ آن ممنوع اعلام شد. شعر فارسی آن اثری از زنده یاد سیاوش کسرایی است.
از اونجایی که من مدتها دنبال کیفیت خوب این سرود برای دانلود می گشتم بعد از یافتن کیفیت خود و دستکاری اون تصمیم گرفتم اون رو برای همه دوستداران این آهنگ انقلابی به اشتراک بگذارم

لینک دانلود

بر پا خیز از جا کن بنای کاخ دشمن
چو در جهان قیود بندگی
اگر فتد به پای مردمی
به دست تو ست
به رای مشت توست
رهایی جهان ز طوق جور و ظلم
به پا کنیم قیام مردمی
رها شویم ز قید بندگی
هم پاییم همراهیم همرزمیم همسازیم

جان بر کف برخیزیم
برخیزیم پیروزیم
برپاخیز از جا کن بنای کاخ دشمن
برپاخیز از جا کن بنای کاخ دشمن
به هر کجا نشان ز ثروت است
ز حاصل تلاش کارگر است
زمین غنی ز رنج برزگر
ز همتش شود ز دانه خرمنی
به پا کنیم قیام مردمی
رها شویم ز قید بندگی
اگر شود صدای ما یکی
به خشم خود شرر به پا کنیم
بنای صلح جاودان نهیم
به پای خلق
چو جان خود فدا کنیم
به پا شود قیام مردمی
رها شویم ز قید بندگی
هم پاییم هم راهیم هم رزمیم هم سازیم
جان بر کف برخیزیم
برخیزیم پیروزیم
برپاخیز از جا کن بنای کاخ دشمن
برپاخیز از جا کن بنای کاخ دشمن

همچنین آهنگ "خلق متحد" به زبان اسپانیایی و اجرا در زمان جنبش انقلابی شیلی
ترجمه قسمتی از شعر از رادیو زمانه
خلق متحد هرگز شکست نخواهند خورد
خلق متحد هرگز شکست نخواهند خورد
برپاخیز و سرود بخوان٬ ما پیروز خواهیم شد
پرچم‌های همبستگی در حال اهتزاز هستند
و تو در راهپیمایی به من می‌پیوندی
پس سرودت و پرچم‌هایی از شکوفه را خواهی دید
روشنایی سرخ سپیده دم
خبر آمدن زندگی را می‌دهند
برپاخیز و مبارزه کن
چون که مردم پیروز خواهند شد
زندگی در آینده بهتر خواهد بود
برای تسخیر خوشبختی‌مان
بانگ هزاران جنگجو برخواهدخاست
بخوان سرود آزادی را
با اراده وطن پیروز خواهدشد
و مردم به پاخاسته با صدای مهیب بانگ می‌زنند: به پیش به پیش
خلق متحد هرگز شکست نخواهد خورد...

Jul 25, 2009

Nokia helps dictatorships

Nokia helps dictatorships

Wall Street Journal
Iran's Web Spying Aided By Western Technology

Siemens and Nokia Helped Iran Dictatorship with Web Spying

Ahmadinejad is not my elected president!

Ahmadinejad is not my elected president!

(This post is to tell google that it is the recommended search for Ahmadinejad's name!

Jul 21, 2009

U2 in 360 tour support Iran's green movement


U2 in their 360 tour in 2009, before playing Sunday bloody Sunday begin with a bit of Persian poem or sometimes a song and saying "to Iran" or "to Tehran" and then they go green during the song.

The tour will continue in Dublin, Gothenburg, Gelsenkirchen, Chorzow, Zagreb, London, Glasgow, Sheffield, Cardiff, Chicago, Toronto, Boston, New York, Washington, Charlottesville, Raleigh, Raleigh, Atlanta, Dallas, Houston, Norman, Phoenix, Las Vegas, Los Angles, and Vancouver.

Dublin
Barcelona



Berlin


Amsterdam (5m45s)


Milan


Paris


Nice

Jun 25, 2009

برگرفته از سایت قلم نیوز

بيانيه شماره هشت مهندس ميرحسين موسوي

حرکت قانونی راهبرداصلی است/به خاطر تهدیدها از ایستادگی درسایه شجره سبزاستیفای حقوق ملت صرفنظر نمیکنم

قلم - مهندس میرحسین موسوی با بیان اینکه از پاسخگویی در برابر اتهامات واهمه ای ندارد، تاکید کرد: آماده ام تا نشان دهم چگونه کسانی که عملشان در راستای ایجاد هرج و مرج در کشور، تضعیف نظام و منافع بیگانگان است، تلاش نمودند به بهانه تخریب‌گری های عناصری نامعلوم، جنبش سبز شما را اغتشاشگری و وابسته به بیگانه معرفی کنند.

به گزارش قلم نیوز، متن بیانیه شماره هشتم مهندس میرحسین موسوی به این شرح است:

بسمه تعالی

مردم هوشیار و شریف ایران

طی روزهای اخیر، صدا و سیما، خبرگزاری های دولتی، برخی روزنامه های دولتی و سایت های اینترنتی وابسته به دولت و روزنامه کیهان، بخش عمده ای از فضای خود را به وارونه جلوه دادن آنچه قبل، حین و پس از برگزاری دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران رخ داد، اختصاص داده اند. آنها با استفاده از امکاناتی که متعلق به شماست، نه تنها به پنهان ساختن تخلفات و حوادث دلخراشی که در ایام اخیر اتفاق افتاد، می پردازند بلکه مسوولان مستقیم و غیرمستقیم آن را کسی معرفی می کنند که تنها شما را در مسیر احقاق حقی که داشته اید، همراهی کرده است.

واقعیتی که آنان بیهوده تلاش می کنند نادیده انگارند آن است که در این انتخابات تقلبی بزرگ اتفاق افتاده و پس از آن، معترضان به این وضعیت به گونه ای غیرانسانی مورد هجوم قرار گرفته و کشته، زخمی و یا بازداشت شده اند. اگر با مسببین جنایت کوی دانشگاه در 18 تیر 1378 به گونه ای مناسب و قانونی برخورد می شد، امروز شاهد تکرار آن فجایع در ابعادی وسیع تر و وارونه جلوه دادن واقعیت ها به گونه ای جسورانه تر نبودیم.

همان ها هستند که هنوز با اتکاء به امکاناتی که متعلق به عموم مردم است در راستای منافع گروهی خود بی پروا به دروغ گویی و پرونده سازی برای دیگران ادامه می دهند و افعالی را که خود عامل آن هستند را به بنده نسبت می دهند. آنان غافلند که موسوی با این ترفندهایی که ماهیت آن برای همه مردم روشن شده است، از صحنه بیرون نمی رود. آنچه در این روزها رخ داد اصل نظام جمهوری اسلامی را که میراث امام بزرگوار و شهدای گرانقدرمان است هدف قرار داده و این چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذاشت و با طرح اتهاماتی اینگونه و تهدید به محاکمه از آن صرف نظر نمود.

من نه تنها از پاسخگویی در برابر این اتهامات واهمه ای ندارم بلکه آمادگی دارم تا نشان دهم چگونه مجرمان انتخاباتی در کنار مسببان اصلی اغتشاشات اخیر قرار گرفتند و خون مردم را بر زمین ریختند و اکنون کوشش می کنند، صحنه هایی را که صدها شاهد و ده ها تصویر آن را گواهی می دهند به گونه ای دیگر جلوه دهند؛ آماده ام تا نشان دهم چگونه کسانی که عملشان در راستای ایجاد هرج و مرج در کشور، تضعیف نظام و منافع بیگانگان است، تلاش نمودند به بهانه تخریب‌گری های عناصری نامعلوم، جنبش سبز شما را اغتشاشگری و وابسته به بیگانه معرفی کنند؛ ولی حاضر نیستم به خاطر مصالح شخصی و هراس از اینگونه تهدیدها از ایستادگی در سایه شجره سبز استیفای حقوق ملت ایران که امروز به خون به ناحق ریخته شده جوانان این کشور آبیاری شده است، لحظه ای صرف‌نظر نمایم. از مجموع آرای ریخته شده در صندوق ها تنها یک رأی متعلق به من است و شما به خوبی می دانید که مشکل آنها با میلیون ها رأیی است که جوابی برای سرنوشت آنها ندارند.

باز هم از عموم ملت شریف ایران متواضعانه درخواست می کنم با حفظ آرامش و پرهیز از ایجاد تنش، در دام بدخواهان که کوشش می کنند این حرکت گسترده اجتماعی را شورش و اغتشاش و وابسته به بیگانه قلمداد کنند، نیفتند و با زیرکی و هوشیاری که ویژگی ممتاز شماست این توطئه ها را مهار نمایند. تداوم اعتراض در چارچوب قانون و با رعایت اصول و مبانی نشأت گرفته از انقلاب اسلامی، راهبرد اصلی است که ضامن تداوم و دسترسی به اهداف شماست.

دشمن خارجی با همراهی یاران جاهل و طماع خود در داخل بر آنست که مطالبات این حرکت عظیم خودجوش را به خوارج بیرون از نظام نسبت دهد و حتی الله اکبرهای از دل برآمده شما را چون قرآن های سر نیزه معرفی کند. بر ماست که با رفتار و گفتار خود این توطئه شوم را خنثی نماییم.

برادر و خدمتگزار شما - میرحسین موسوی

چهارم تیر 1388

http://ghalamnews.ir/news-21197.aspx


برگرفته از سایت قلم نیوز

بیانیه شماره7میرحسین:جریان خبرسازی یک سویه دولتی، جامعه را به سمت رسانه های خارجی سوق می دهد

قلم - میرحسین موسوی در بیانیه هفتم خود با تاکید بر حق ملت ایران در استفاده از ظرفیت های قانون اساسی برای ابراز مخالفت با آنچه در انتخابات اخیر و پس از آن روی داده، آورده است: تحلیل نادرست دولت از شرایط اجتماعی حاکم، راه را برای نفوذ بیگانگان در تحولات کشور باز می کند.

به گزارش قلم نیوز، متن بیانیه شماره هفت مهندس موسوی به این شرح است:

بسمه تعالی

هموطنان عزیز

در پی مانع تراشی ها و تهدیدهای مکرر که در عمل،انتشار روزنامه کلمه سبز را پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری متوقف کرده بود، به این حد نیز اکتفا نشد و شبانگاه دوشنبه 1/4/88 دفتر روزنامه مورد هجوم مأموران امنیتی قرار گرفت و کارکنان شریف آن، دستگیر و روانه بازداشتگاه شدند.

در حالی که مقامات کشور و رسانه های دولتی مرتبا بر قانون و اجرای آن تأکید می کنند و معترضان به تقلب وسیع صورت گرفته در انتخابات، به قانون شکنی متهم می شوند، چنین برخوردی با روزنامه ای که با اخذ مجوز قانونی شروع به انتشار نموده و مسوولان، دبیران، خبرنگاران و کادر فنی و اداری آن، غیرقابل درک است، مگر با قبول آنکه برای عده ای حاکمیت قانون تا جایی پذیرفته است که برای محدود کردن اعتراض مخالفان باشد و نه چیزی دیگر.

این قانون شکنی در حالی صورت می گیرد که دیگر رسانه هایی که از طریق آنان ارتباط اینجانب با جامعه برقرار می شد و نیز مطبوعات و رسانه های غیردولتی مورد محدودیت جدی قرار گرفته اند و تنها مجرای باز برای اطلاع رسانی به مردم جریان خبرسازی یک سویه رسانه ملی و رسانه های دولتی است و متأسفانه جامعه را به سمت دریافت اطلاعات از طریق رسانه های خارجی سوق می دهد.

این برخوردهای غیرقانونی، مبتنی بر تحلیل نادرست دولت از شرایط اجتماعی حاکم است که راه را برای نفوذ بیگانگان در تحولات کشور باز می کند و حرکت در مسیر اصلاح امور جامعه را در چارچوب مبانی نظام جمهوری اسلامی دشوار می سازد.

ضمن اعتراض شدید به تداوم این رویه های غیرقانونی، بر حق ملت ایران در استفاده از ظرفیت های قانون اساسی برای ابراز مخالفت با آنچه در انتخابات اخیر و پس از آن روی داده تأکید می نمایم و آن را جزء لاینفک حقوق آنها بر اساس این سند میثاق ملی می‌دانم و بر پیگیری آن اصرار می‌ورزم.

برادر و خدمتگزار شما- میرحسین موسوی

چهارم تیر 1388

http://ghalamnews.ir/news-21196.aspx

Jun 21, 2009

برگرفته از سایت قلم نیوز

بیانیه شماره6 میرحسین موسوی/به احقاق حقوق خود امیدوار باشید/همچنان به پرهیز ازخشونت پایبند بمانید

قلم - میرحسین موسوی ضمن تسلیت شهادت جمعی از هموطنان در حوادث روز شنبه، این سوال را مطرح کرد که آیا مردمی انقلابی که با مشابه همین اجتماعات ما و شما را از فراموشخانه های تاریخ ستم شاهی بیرون آوردند باید مورد ضرب وجرح قرار گیرند و تهدید به زورآزمایی شوند؟

به گزارش قلم نیوز، متن کامل بیانیه مهندس میرحسین موسوی به این شرح است:

"بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

خبر دلخراش شهادت گروهی دیگر از معترضان به وقوع تقلب گسترده در انتخابات اخیر، جامعه ما را در بهت و سوگ فروبرده است. تیراندازی به مردم ، پادگانی شدن فضای شهر، ارعاب، تحریک و قدرت نمایی همگی فرزندان نامشروع قانون گریزی شدیدی است که در معرض آن قرار داریم و عجبا که بانیان چنین شرایطی دیگران را به این خطا متهم می کنند. به کسانی که مردم را به خاطراظهار نظر قانون شکن نامیده اند خبر می دهم که بی قانونی بزرگ عدم اعتنا و نقض صریح اصل 27 قانون اساسی از سوی دولت در عدم صدور مجوز برای اجتماعات مسالمت آمیز است. آیا مردمی انقلابی که با مشابه همین اجتماعات ما و شما را از فراموشخانه های تاریخ ستم شاهی بیرون آوردند باید مورد ضرب و جرح قرار گیرند و تهدید به زورآزمایی شوند؟

اینجانب به عنوان یک هم سوگ همچنان مردم عزیز را به خویشتنداری دعوت می کنم. کشور متعلق به شماست. انقلاب و نظام میراث شماست. اعتراض به دروغ و تقلب حق شماست. به احقاق حقوق خود امیدوار باشید و اجازه ندهید کسانی که برای ناامیدی و ارعاب شما می کوشند خشمتان را برانگیزند. در اعتراضات خود همچنان به پرهیز از خشونت پایبند بمانید و چون پدران و مادرانی دل شکسته با رفتارهای نامتعارف فرزندانتان در قوای امنیتی برخورد کنید. در عین حال از نیروهای نظامی و انتظامی انتظار دارم نگذارند خاطرات این ایام لطمه های جبران ناپذیر به روابط آنها و مردم بزند. این که نام و نشان شهیدان، مجروحان و بازداشت شدگان به خانواده آنها اطلاع داده نشود و آنان در سرگردانی قرار گیرند هیچ سودی در برقراری آرامش ندارد و تنها احساسات را جریحه دار می کند. همچنین است دستگیری های فله ای که تنها موجب هتک پرهیزها و برداشته شدن رعایت ها میان فرزندان نظامی و انتظامی ملت و بدنه جامعه می شود.

از خداوند متعال برای این شهیدان عزیز رحمت و علو درجات مسئلت می کنم و برای خانواده های داغدیده شان صبر و اجر آرزو دارم.

میرحسین موسوی

31 خرداد 1388"

http://www.ghalamnews.ir/news-21185.aspx