ما در شب تاریخ تا صبح آزادی بیداریم

Feb 12, 2010

مراسم سالگرد وفات دکتر مصدق در ۱۴ اسفند فرصتی برای حضور جنبش سبز

هر سال در روز ۱۴ اسفند سالگرد وفات دکتر محمد مصدق قلعه احمد آباد پذیرای علاقه مندان رهبر جبهه ملیست. پیکر دکتر مصدق بر خلاف وصیتنامه او نه در زمان رژیم پهلوی و نه جمهوری اسلامی اجازه انتقال و دفن در کنار شهدای ۳۰تیر را نیافت. احمدآباد در اولین ۱۴ اسفند آزاد پس از پیروزی انقلاب در سال ۵۷ شاهد حضور یک میلیون ایرانی بر سر مزار دکتر مصدق بود. حضوری پر شور که روزنامه اطلاعات در گزارش خود از حرکت مردم از دانشگاه تهران به سمت احمد آباد نوشت "نه صبح روز دوشنبه دوازدهمین سالگرد مرگ مردی که در قلب ملت ایران زنده است: هر لحظه که می گذرد موج جمعیت فزونی می گیرد، کسبه، اصناف، بازاریان، دانشجویان، دانش آموزان، کارمندان دولت کارمندان بخش های خصوصی اساتید دانشگاه گروه ها و دستجات مختلف و جمع کثیری از اهالی شهرستان‌های مختلف ایران گروه بی‌شماری از زنان مبارز تهران با هیجان زیادالوصفی به محوطه دانشگاه وارد می شوند....با توجه به جمعیتی که دیشب را تا صبح بر مزار مصدق گذراندند جمعیتی که از تاریک روشن بامداد در صفی طولانی عازم احمدآباد شدند و سیل جمعیتی که هم اکنون به سوی دانشگاه و یا مستقلا به سوی احمدآباد در حرکتند، پیش بینی می شود امروز یک میلیون نفر بر مزار مصدق گرد آیند....اتوبان و جاده قدیم کرج را اتومبیلها یک سره پوشانده بود. در طول مسیر طولانی دانشگاه تا احمدآباد غریو شعارهای ملی فضا را پر کرده بود. در این لحظه ۱۲ ظهر که ما (خبرنگاران اطلاعات) در نیمه راه احمدآباد هستیم سیل جمعیت چند هزار نفری و حتی می توانیم بگوئیم میلیون نفری به سوی احمدآباد سرازیر است."

عکسی که همیشه سانسور شد. ۱۴ اسفند ۵۷ آیت الله طالقانی بر سر مزار دکتر مصدق

البته این آخرین مراسمی بود که به اینگونه و با این آزادی در احمد آباد برگزار شد. پس از آن و به خصوص بعد از صدور حکم ارتداد جبهه ملی توسط خمینی این مراسم همیشه با مشکلات و تدابیر شدید امنیتی همراه بوده. با این حال هر سال علاقه مندان دکتر مصدق در برگزاری این مراسم کوشیده اند و با تمام مشکلات بر سر مزار او حاضر شده اند. حالا سوال اینجاست که جنبش سبز چه برنامه برای ۱۴ اسفند دارد؟ در پست قبلی گفتم جنبش سبز نمی تواند و نباید برای همیشه خودش رو به مناسبت های دولتی محدود کنه به خصوص که از این به بعد مناسبت چندانی هم وجود نداره! با توجه به عدم وجود هیچ مناسبتی تا شب چهار شنبه سوری مراسم ۱۴ اسفند چه در احمد آباد و چه در تهران فرصت خوبی برای هواداران جنبش سبزه تا هم به رهبر آزادیخواهی که چه در حیات و چه در زمان مرگ مورد ظلم بوده ادای احترامی بشه و هم جنبش از محدودیت روزهای حکومتی آزاد بشه.

قلعه احمد آباد میعادگاه عاشقان آزادی

Feb 11, 2010

به جای نا امیدی گذشته را چراغ راه آینده کنیم تا پیروز شویم

۲۲ بهمن اونطوری که خیلی از سبز ها از جمله خود من انتظار داشتم پیش نرفت. از الان بعضی بحثهای ناامیدی شروع شده. به نظر من نا امیدی به علت تعیین اهداف غیر واقعیه که بر اثر احساساتی شدن بوجود اومده. این دوی ماراتونیه که هرکس زودتر خسته بشه بازندست. ما شکست نخوردیم ولی اگر از امروز درس نگیریم شکست می خوریم. بهترین کاری که الان میشه کرد تحلیل اتفاقات امروز و برنامه های تعیین شدست. من تحلیل خودم رو می نویسم و امیدوارم دوستان هم بدون تعصب و متهم کردن تحلیل خودشون رو بنویسن چرا که گذشته چراغ راه آیندست.

بخش اول - راه پیمایی میلیونی
۲۵ خرداد راهپیمایی میلیونی و کم نظیری برگزار شد. هر چند اعتراضات بعدی هم گسترده و با تعداد زیاد بود ولی فکر کنم همه هم عقیده ایم که به تعداد ۲۵ خرداد نمی رسید. به نظر من این دلایل مختلفی داره از جمله حال و هوای کارنوالی قبل از انتخابات، ارتباطاتی که در طول تبلیغات انتخاباتی ایجاد شده بود و بعد از اون قطع شد، خشونت بیش از حد حکومت و تنظیم نکردن اهداف اولیه و واقع بینانه جنبش. این جایی بد تر شد که کسانی مثل محسن سازگارا همه تجمع ها رو میلیونی اعلام کردن و حتی اگر پانصد هزار نفر یا یک میلیون هم به خیابون اومده بودن اونها گفتن سه میلیون، چهار میلیون و پیشبینی کردن که حکومت به زودی به زیر کشیده خواهد شد.

بخش دوم - مناسبت های حکومتی
هر چند استفاده از مناسبت های حکومتی ایده خوبی بود ولی چند اشکال به نحوه عملی کردن حضور سبز ها وارد بود که هیچوقت تحلیل درستی نشد و منجر به ایده اسب تروا برای ۲۲ بهمن شد. نگاه به مناسبت های قبلی نشون میده که این طرح اصلا عملی نبود:
- نماز جمعه هاشمی، با وجود جمعیت بسیار زیاد سبزها امکان رسیدن به محوطه اصلی فراهم نشد.
- روز قدس با وجود حضور میلیونی امکان رسیدن به محل اصلی تظاهرات نبود و فقط صدای شعار ها یکبار از تلویزیون پخش شد.
- ۱۳ آبان با وجود حضور انبوه به هیچ وجه و به هر وسیله اجازه داده نشد که سبز ها به سفارت آمریکا برسند.
- ۱۶ آذر اجازه خروج از دانشگاه ها با خشونت تمام داده نشد
پس چطور انتظار داشتیم که حکومت در مهمترین روز خودش اجازه بده معترضین به راحتی به میدون آزادی برسن و هر کار می خوان جلوی دوربین های خبرگزاری ها انجام بدن؟!

بخش سوم - انتقاد ناپذیر شدن جنبش و عدم پذیرش شکستهای مقطعی
متاسفانه روحیه ای در جنبش پیدا شده که یه عده به محض انتقاد دیگران رو متهم به تفرقه افکنی، از بین بردن روحیه، مزدور بودن و ... محکوم می کنند. در همین دهه فجر شکستهای مقطعی وجود داشت که می شد از اونها درسهای خوبی گرفت. ده شب الله اکبر چی شد؟ اربعین شهدای عاشورا چی؟ تجمع جمعه گذشته مقابل اوین چی؟ و ... جنبش همه اینها رو برنامه ریزی کرد ولی وقتی اجرا نشدن با سکوت و بدون تحلیل از کنار اونها گذشت. اگر ما از شکست طرحهای استادیوم، ترافیک سبز، تظاهرات برق آسا و ... درس گرفته بودیم مطمئنا پیروزی جنبش نزدیک تر بود.

هنوز احتیاج به تحلیل بیشتری هست ولی درسهایی که به نظر من تا حالا میشه گرفت به طور خلاصه اینها هستند:
۱- ما نمی تونیم تا ابد خودمون رو محدود به مراسم دولتی بکنیم.
۲- در مراسم دولتی باید مسیر هایی رو به طور اختصاصی واسه جنبش انتخاب و اعلام کنیم که باعث جمع شدن سبزها بشه و بعد اگر امکانش بود به فکر تسخیر نقطه مرکزی مراسم بیافتیم.
۳- مطالبات اقتصادی باید بخشی از جنبش بشه. لازم نیست این مطالبات به صورت اصلی مطرح بشن ولی باید بخشی از مطالبات جنبش باشن. جنبش عده زیادی رو که می تونه همراه خودش بکنه به علت عدم ذکر این مطالبات از دست داده.
۴- مانند سایر جنبشهای بدون خشونت باید از سایر گردهمایی ها که سیاسی هم نیستند مانند مناسبتهای فرهنگی هنری برای جمع شدن اعضای جنبش و ایجاد نشاط در جنبش استفاده بشه. نمایشگاه مطبوعات تجربه خوبی بود که متاسفانه در جشنواره فجر از تجربه اون استفاده نشد.
۵- به حرف کسانی که در خارج از ایران خودشون رو رهبر یا سخنگو جنبش می دونن خیلی گوش نکنیم و گرفتار بعضی توهم های اونا نشیم. چون به قول شمس الواعظین اونها به دلیل دوری از شرایط ایران تحلیل درستی ندارن و این برای جنبش خطرناکه.
۶- از احساساتی کردن فضا و غلو بیهوده خودداری کنیم مثل اینکه حکومت فردا سقوط می کنه یا ...
۷- ایجاد ارتباطات خارج از فضای اینترنت به شدت ضروریه.

به هر حال به نظر من جای نا امیدی نیست و ما وقتی شکست می خوریم که از عدم موفقیتها درس نگیریم. امیدوارم تحلیل های که در آینده توسط فعالین جنبش انجام میشه به بالنده شدن جنبش کمک کنه.

تا آزادی

Jan 28, 2010

برای جلوگیری از اعدام های بیشتر آغاز اعتراضات تا قبل از ۲۲ بهمن ضروریست

رژیم با اعدام ۲ تن از هموطنان سبز نشون داد که سازش و انعطافی در پیش نیست ومطمئنا اعدامهای بعدی به همین سبک و سیاق و برای ترسوندن سبز ها تا قبل از ۲۲ بهمن اجرا میشه. ما باید فکر کنیم که هرکدوم از ما ممکن بود جای یاران سبزمون باشیم و بهشون مدیونیم و نباید بگذاریم خونشون پایمال بشه. اگر فکر می کنیم امکان برگزاری تظاهرات تا ۲۲ بهمن نیست می تونیم با شروع زود هنگام الله اکبر های شبانه و تشدید دیوار نویسی و پول نویسی حکومت رو بترسونیم. وگرنه باید هر روز با اخبار اعدام های شبانه یارانمون از خواب بیدار بشیم!

Jan 17, 2010

هدف: شکستن جو ترس برای اطمینان از حضوری میلیونی در ۲۲ بهمن

حکومت از روز قدس می دانست که جنبش سبز برای قدرت نمایی در ۲۲ بهمن آماده می شود. آنها می دانند که به هر حال شجاع ترین بخش جنبش در ۲۲ بهمن حاضر خواهد شد. یکی از دلایل سرکوب گسترده در ۱۳ آبان٫ ۱۶ آذر و به خصوص عاشورا و تمام تهدیدها مسلما برای ترساندن و خانه نشین کردن بخشی از حامیان جنبش در ۲۲ بهمن بوده است. ما باید قبول کنیم که به هرحال حکومت تا حدودی در ترساندن عده ای موفق بوده زیرا همه می دانیم که تعداد حامیان جنبش سبز بسیار بیشتر از معترضین در روز عاشورا (هرچند کماکان تعداد بسیاری به خیابان آمدند) و حتی بسیار بیشتر از راهپیمایی ۲۵ خرداد است. هرچند رسیدن به شعار واحد برای ۲۲ بهمن مهم است ولی از آن مهمتر حضور میلیونی است مانند ۲۵ خرداد یا حداقل روز قدس. حضوری که حتی اگر شعار هم ندهد تمام قدرت پوشالی حکومت را در هم خواهد شکست. بنابراین ما نه تنها باید به اطلاع رسانی در خارج اینترنت اقدام کنیم باید راهکارهایی بیاندیشیم که جو ترس ناشی از خشونتهای اخیر حکومت را ازبین ببریم. باید همانطور که مهندس موسوی گفت کاری کنیم که زن حامله هم بتواند در بین ما حاضر شود. ما کمتر از یکماه وقت داریم که راهکارهایی برای شکستن جو ترس بیاندیشیم. امیدوارم فضای مجازی و به خصوص بالاترین تبدیل به اتاق فکری شود که بتوانیم ۳-۴ ایده خوب برای شکستن جو ترس و تشویق همه مردم برای حضور در خیابان به دست آوریم

یکی از راهکارهای جنبشهای بدون خشونت برای شکستن جو ترس در اروپای شرقی راه اندازی کنسرت های خیابانی بود. با توجه با اینکه ما چنین امکانی نداریم باید به فکر به خیابان آوردن مردم برای هدف دیگری که سیاسی هم نیست بود. یک طرح که قبلا هم در بالاترین مطرح شد تجمع سکوت و شمع روشن کردن برای قربانیان هاییتی بود. در صورت قصد چنین کاری باید اعلام کرد که این گردهمایی کاملا غیر سیاسی و فقط برای همدردی با مردم هاییتی است. حضور در سکوت کامل مطمئنا باعث شکست جو ترس خواهد شد