ما در شب تاریخ تا صبح آزادی بیداریم

Feb 11, 2010

به جای نا امیدی گذشته را چراغ راه آینده کنیم تا پیروز شویم

۲۲ بهمن اونطوری که خیلی از سبز ها از جمله خود من انتظار داشتم پیش نرفت. از الان بعضی بحثهای ناامیدی شروع شده. به نظر من نا امیدی به علت تعیین اهداف غیر واقعیه که بر اثر احساساتی شدن بوجود اومده. این دوی ماراتونیه که هرکس زودتر خسته بشه بازندست. ما شکست نخوردیم ولی اگر از امروز درس نگیریم شکست می خوریم. بهترین کاری که الان میشه کرد تحلیل اتفاقات امروز و برنامه های تعیین شدست. من تحلیل خودم رو می نویسم و امیدوارم دوستان هم بدون تعصب و متهم کردن تحلیل خودشون رو بنویسن چرا که گذشته چراغ راه آیندست.

بخش اول - راه پیمایی میلیونی
۲۵ خرداد راهپیمایی میلیونی و کم نظیری برگزار شد. هر چند اعتراضات بعدی هم گسترده و با تعداد زیاد بود ولی فکر کنم همه هم عقیده ایم که به تعداد ۲۵ خرداد نمی رسید. به نظر من این دلایل مختلفی داره از جمله حال و هوای کارنوالی قبل از انتخابات، ارتباطاتی که در طول تبلیغات انتخاباتی ایجاد شده بود و بعد از اون قطع شد، خشونت بیش از حد حکومت و تنظیم نکردن اهداف اولیه و واقع بینانه جنبش. این جایی بد تر شد که کسانی مثل محسن سازگارا همه تجمع ها رو میلیونی اعلام کردن و حتی اگر پانصد هزار نفر یا یک میلیون هم به خیابون اومده بودن اونها گفتن سه میلیون، چهار میلیون و پیشبینی کردن که حکومت به زودی به زیر کشیده خواهد شد.

بخش دوم - مناسبت های حکومتی
هر چند استفاده از مناسبت های حکومتی ایده خوبی بود ولی چند اشکال به نحوه عملی کردن حضور سبز ها وارد بود که هیچوقت تحلیل درستی نشد و منجر به ایده اسب تروا برای ۲۲ بهمن شد. نگاه به مناسبت های قبلی نشون میده که این طرح اصلا عملی نبود:
- نماز جمعه هاشمی، با وجود جمعیت بسیار زیاد سبزها امکان رسیدن به محوطه اصلی فراهم نشد.
- روز قدس با وجود حضور میلیونی امکان رسیدن به محل اصلی تظاهرات نبود و فقط صدای شعار ها یکبار از تلویزیون پخش شد.
- ۱۳ آبان با وجود حضور انبوه به هیچ وجه و به هر وسیله اجازه داده نشد که سبز ها به سفارت آمریکا برسند.
- ۱۶ آذر اجازه خروج از دانشگاه ها با خشونت تمام داده نشد
پس چطور انتظار داشتیم که حکومت در مهمترین روز خودش اجازه بده معترضین به راحتی به میدون آزادی برسن و هر کار می خوان جلوی دوربین های خبرگزاری ها انجام بدن؟!

بخش سوم - انتقاد ناپذیر شدن جنبش و عدم پذیرش شکستهای مقطعی
متاسفانه روحیه ای در جنبش پیدا شده که یه عده به محض انتقاد دیگران رو متهم به تفرقه افکنی، از بین بردن روحیه، مزدور بودن و ... محکوم می کنند. در همین دهه فجر شکستهای مقطعی وجود داشت که می شد از اونها درسهای خوبی گرفت. ده شب الله اکبر چی شد؟ اربعین شهدای عاشورا چی؟ تجمع جمعه گذشته مقابل اوین چی؟ و ... جنبش همه اینها رو برنامه ریزی کرد ولی وقتی اجرا نشدن با سکوت و بدون تحلیل از کنار اونها گذشت. اگر ما از شکست طرحهای استادیوم، ترافیک سبز، تظاهرات برق آسا و ... درس گرفته بودیم مطمئنا پیروزی جنبش نزدیک تر بود.

هنوز احتیاج به تحلیل بیشتری هست ولی درسهایی که به نظر من تا حالا میشه گرفت به طور خلاصه اینها هستند:
۱- ما نمی تونیم تا ابد خودمون رو محدود به مراسم دولتی بکنیم.
۲- در مراسم دولتی باید مسیر هایی رو به طور اختصاصی واسه جنبش انتخاب و اعلام کنیم که باعث جمع شدن سبزها بشه و بعد اگر امکانش بود به فکر تسخیر نقطه مرکزی مراسم بیافتیم.
۳- مطالبات اقتصادی باید بخشی از جنبش بشه. لازم نیست این مطالبات به صورت اصلی مطرح بشن ولی باید بخشی از مطالبات جنبش باشن. جنبش عده زیادی رو که می تونه همراه خودش بکنه به علت عدم ذکر این مطالبات از دست داده.
۴- مانند سایر جنبشهای بدون خشونت باید از سایر گردهمایی ها که سیاسی هم نیستند مانند مناسبتهای فرهنگی هنری برای جمع شدن اعضای جنبش و ایجاد نشاط در جنبش استفاده بشه. نمایشگاه مطبوعات تجربه خوبی بود که متاسفانه در جشنواره فجر از تجربه اون استفاده نشد.
۵- به حرف کسانی که در خارج از ایران خودشون رو رهبر یا سخنگو جنبش می دونن خیلی گوش نکنیم و گرفتار بعضی توهم های اونا نشیم. چون به قول شمس الواعظین اونها به دلیل دوری از شرایط ایران تحلیل درستی ندارن و این برای جنبش خطرناکه.
۶- از احساساتی کردن فضا و غلو بیهوده خودداری کنیم مثل اینکه حکومت فردا سقوط می کنه یا ...
۷- ایجاد ارتباطات خارج از فضای اینترنت به شدت ضروریه.

به هر حال به نظر من جای نا امیدی نیست و ما وقتی شکست می خوریم که از عدم موفقیتها درس نگیریم. امیدوارم تحلیل های که در آینده توسط فعالین جنبش انجام میشه به بالنده شدن جنبش کمک کنه.

تا آزادی

6 comments:

روشنی said...

http://g-roshani.blogspot.com

مسعود منور said...

ولايت دروغين اگه خودش تصوير و حرف تلويزيونش را قبول داشت که يک رفراندوم واقعي برگزار ميکرد تا از شر من و تو و نخبگان ملت خلاص شه!! خودش هم ميدونه ترکيب جمعيت چي بوده و خدا از دل افسرده اش خبر داره!
با اون همه تهدید اعدام شکنجه دستگیری کار بسیار بزرگی انجام شد که استراتژیست های رژیم در محافل خودشون زمزمه میکنند و خارجی ها هم بدان اعتراف میکنند منتهی جنگه تعارف که نداریم. اون طرف هم فکر میکنه به راحتی که دست از ثروت مملکت نمیکشه پس سعی میکنه طرح های شما رو خراب کنه فقط چون مخالفهای دولت عمدتا تحصیل کرده های کشور هستند و به اصولی معتقد هستند مثل طرفدارهای جیب بر ولی فقیه جر نمیزنند .آقاشون تو تهران و شهرها طرفدار نداره پولشو زورشو داره از روستاهای دیگه نیرو میاره، داوطلب نمیان خوب اضافه کاری و سهمیه کارمندی و دانش آموزی اعلام میکنه کارفرما میتونه آدماشو نفرسته؟نفس اینکار یعنی شما پیروزید.
از ماندلا و گاندي ياد بگيريم.کوچکترين تصوير را از تلويزيون دولتي که حاميان رسانه اي قاتلان هستند نپذيريد روشهاي فيلتر کردن يک رنگ و تصوير و ادغام تصاوير متفاوت از چند جا و چند زمان تخصص ضرغامي دروغگوست. شما پيروز نهايي هستيد صبر پيشه کنيد شما تمام فرصتهاي حکومتو تبديل به تهديد کرده ايد و جشن هاشونو اذيت و عزا کرده ايد. بدبختها 6 ماهه تو کابوس 22 بهمن هستند و از فردا تو کابوس چهارشنبه سوري!! با اين همه فشار و تهديد حکومت و بستن راههاي ارتباطي و سانسور و تفرقه افکني و زندان کردن پيشبران فکري جامعه خيلي خوب عمل کرده ايد.
اکنون زماني است که بايد تمام دوستانتون را حفظ کنيد خود آقاي خميني روي دوش مجاهدين و کمونيست ها و دهها گروه ديگر بالا رفت و بعد انقلاب را تصرف کرد و صاحبان انقلاب را کنار گذاشت!! هنوز هيچي نشده هول شديد! کمي تجربه کنيد تا مثل آخوندها کشور را به 50 سال قبلش بر نگردونيد.

بابا 30 سال امکانات کشور زرخيز ايران دستشون بوده و از غفلت و اعتماد اوليه مردم سواستفاده کرده و چند نسل را آموزش داده اند شماها کار بزرگي کرده ايد که خواب يک حکومت مستقر با قساوت و خشونت دهها برابري شاه را برهم زده ايد خودتونو باور کنيد شما داريد اثبات ميکنيد حکومت ديني کارآيي نداره.
حالا هم بايد برنامه ريزي ميان مدت و طولاني مدت کنيد وبفکر انتقال جنبش به لايه هاي کم سواد و روستاهاي دور دست باشيد راستي شما بله خود شما فيلمهاي عاشوراي 88 را به دست چند نفر در چند شهر رسونديد؟؟

شما رسانه هستيد منتظر نباشيد تا حکومت با پول نفت و تجهيزات روسي و چيني همه فضاي تنفسي ارتباطي شما را ببنده(مجبوره بخشي از پولهاي ارسالي براي راه اندازي جنگ در لبنان و سودان و يمن و ... را خرج سانسور شبکه ها و خريد باتوم و تجاوز به مردم خودش کنه!! و اين يعني تيشه به ريشه روحانيت شيعه و آزادي مسلمانان واقعي).

مطمئن باشيد خامنه اي دروغگو ميدونه چه گندي زده و چقدر از وفادارانش ريزش کرده اند بيخود نيست که خبرنگاران مدعو خارجي را با اتوبوس ميبرند آزادي و همه شونو مجبور ميکنند فقط تصوير صداوسيماي ايران را براي کانالشون ارسال کنند!. ميدونه که در هر صورت نميتونه تاريخ را به اواخر سال 87 برگردونه که آقايي ميکرد! ميدونه بيشتر اين جمعيت حاضر در 22 بهمن يا ضدش هستند يا حداقل باهاش نيستند اما اميدواره چون ميدونه نون مردم گرسنه دستشه ميدونه هنوز بادين فروشي ميتونه گول بزنه و ملتو از شهر ري و ورامين و روستاهاي ساوجبلاغ با يه چلوکباب و ... بياره تهران ميدونه اگه منابع کشورو به قدرتهاي خارجي بفروشه ميتونه بيشتر از اين حکومت کنه .
از کلافگي کارکردهاي شما به گه خوردن افتاده و ميدونه جايگاهش نزد روحانيون سنتي و کشورهاي معتبر چقدر افت کرده ميدونه اندازه يک دهه در اذهان مردم مسلمان و دنيا پسترفت داشته و ديگه با پول و کمکهاي مالي به بدبخت هاي جهان نميتونه يه نسخه هم رساله احکامشو بفرسته!! ولي خوب بايد حفظ ظاهر کنه و دروغ بگه. بذاريد بگه بنفعش نيست و اعتبار نداشته اش را خرابتر ميکنه احمدي نژاد اونو جک مردم کرد. بيشتر تفکر کنيم . با هم مهربانتر باشيم. هيچ عجله اي نکنيد فقط روشنگر باشيد اونها خودشون در اولين فرصت فرار ميکنند.

Unknown said...

ببینید، من در کل با این حرف موافقم که باید آزادانه انتقاد ها را بشنویم ، ایرادات را ببینیم و فضایی بوجود بیاوریم که بتوانیم بدون تهمت به یکدیگر اشکالات را بر طرف کنیم. جنبش تا به حال بدرستی از مراسم دولتی استفاده کرده است و جنبش بدون شک رشد کرده ، در خیلی زمینه ها تکامل پیدا کرده و تجربه کسب کرده است . ولی بنظر من چند سوال در اینجا جلوی پای جنبش مطرح است :
آیا میتوانیم باز با توجه به بلوغ جنبش خودمان را فقط به مراسم دولتی محدود کنیم ؟
آیا با دست خالی میتوان به جنگ یک رژیم نظامی تا دندان مسلح رفت. آیا واقعا خیلی به خودمان افتخار میکنیم که به جنگ سپاه فاشیستها میرویم ،کتک میخوریم جلوی چشمانمان همرزمانمان را به خاک و خون میکشند ، اینها را به شکنجه گاههای پاسداران میبرند ، اعدام میکنند ، تجاوز میکنند و باز ما بدون هیچ تغییر در تکنیک ها ی مبارزاتی بدون دفاع به تظاهرات میرویم

Unknown said...

در کلیت با قسمتهای زیادی از نظراتتون به خصوص تشدید فعالیت در خارج از فضای موافقم. اما در مورد نظرتون راجع به کسانی که خارج از ایران هستند توافق کامل ندارم. این درسته که ایرانی های خارج از کشور مکنه به صورت مستقیم با شرایط داخل ایران در تماس نباشند اما اینکه نکته ضعف مطلق نیست بلکه هم ضعفه و هم امتیاز ضعف از اون جهت که شاید در بعضی مواقع برداشت واقع گرایانه ای از اوضاع نداشته باشند و امتیاز از اون جهت که باعث میشه اتفاقا برداشت واقع گرایانه داشته باشند. دید اونها به وضعیت ایران به صورت دید "زوم اوت" میتونه تعبیر بشه مثل کسی که به نقش یک قالی داره از فاصله ی دو متری نگاه میکنه بنابراین تمام طرحهای قالی رو میبینه و ارتباطاتش رو باهم بهتر متوجه میشه ولی در مورد نحوه ی گره ها و تعداد رنگها و جزئیات نمیتونه نظر درستی بده از اون طرف تحلیلگران داخلی که مثل کسی هستند که از فاصله چند سانتی متری دارن به قالی نگاه میکنن و جزئیات رو خوب متوجه میشن ولی شاید برای درک طرح کلی دچار اشتباه بشن و البته خود مردم هم مثل گره های قالی میمونن که فقط میتونن اطراف خودشون رو ببنن و فقط توصیفی از طرح کلی داشته باشند. این سه سطح باید باهم تبادل نظر داشته باشند و نباید و نمیتوان هیچکدام را حذف نکرد. بهتر است در این مورد جزمی نیاندیشیم و بدور از احساسات زدگی تصمیم بگیریم. بازوی تحلیلی خارج از کشور پایه ی ممی برای این جنبش است به شرطی که پایه های دیگر نیز همراهی کنند و از طرف جنبش همیشه جای تبادل نظر و انتقاد باز باشد.

صبح آزادی said...

در جواب دوست عزیز حمید
نه ما نمی تونیم خودمون رو به مراسم دولتی محدود کنیم به خصوص الان که دیگه مراسم خاصی در پیش نیست. ضمنا ما باید فشار رو افزایش بدیم. اما اینکه آیا با دست خالی میتوان به جنگ یک رژیم نظامی تا دندان مسلح رفت به نشر من دست ما خالی نیست. سلاح ما برتری اخلاقی ما به حکومت به خاطر عدم استفاده از خشونته. اینه که باعث ریزش نیروهای اونها و فروپاشی از درون میشه. این تجربه ثابت شده همه جنبشهای غیر خشونت آمیزه که من قصد دارم تو پست های بعدی بیشتر بهش بپردازم

صبح آزادی said...

در جواب هموطن عزیز
من به هیچ وجه خارج از کشور رو نفی نکردم بلکه معتقدم اکثر اونها بادر شرایط زمانی که از ایران خارج شدند (چه سال ۵۷ چه ین یکی دو ساله) به سر می برند و تنها درکشون از شرایط کنونی از طریق فیلمهای ویدیویی کاربران وشبکه های اجتماعیه که به هر حال اونها از عده معدودی از جمعیت ایرانند. ضمن اینکه اشتباهات بزرگی هم این دوستان تا حالا انجام دادن مثل تحریم انتخابات، آکسیون نهایی، اسب تروا که همگی اثبات کننده این حرف منه

Post a Comment